علمی وآموزشی و مذهبی وگردشگری و جهانگردی
آموزشی ومذهبی و جهانگردی و علمی
 
 
پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, :: 19:41 ::  نويسنده : صادق

در نمازم خم ابروى تو با یاد آمد    ***     حالتى رفت که محراب به فریاد آمد
حافظ

نخستین نمازگزار
سخن از راز نماز در نهج البلاغه و رابطه این فریضه بزرگ الهى با على علیه السلام، پیشواى عظیم الشأن ما و گوینده نهج البلاغه است، که یکى از جالب ترین مباحث این کتاب با عظمت را تشکیل مى دهد. نماز، نخستین حکم الهى بود که چند روز پس از بعثت پیغمبر خاتم، حضرت محمد بن عبد اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم توسط جبرئیل امین از جانب خداوند صادر گردید و پیغمبر با تعلیم پیک وحى، آن را معمول داشت. بدین گونه که پیک وحى الهى، جبرئیل امین، چند روز بعد از آن که پیغمبر به مقام نبوّت رسید، براى دومین بار بر آن حضرت نازل گردید و آبى از آسمان آورد و طریقه وضو گرفتن و نماز گزاردن و رکوع و سجود را به پیغمبر آموخت.
بنا بر این، نماز این فریضه بزرگ الهى و عالیترین فرمان خداوند عالم که بهترین حالت یک انسان با ایمان و بنده خدا در پیشگاه الهى است، نوبر احکام اسلام است و از همین جا نیز باید قدر آن را دانست و به اهمیت آن پى برد.
نکته جالب توجه اینست که پس از پیغمبر، نخستین کسى که از مردان آن را به پا داشت على علیه السلام و آنهم در سن نه سالگى بود که در خانه پیغمبر به سر مى برد و چون پیغمبر وضو گرفت او نیز وضو گرفت و همین که رسول خدا به نماز ایستاد، آن وجود مقدس هم در آن سن و سال، پشت پیغمبر (ص) خدا ایستاد و در پشت سر على علیه السلام هم تنها خدیجه بود که به عنوان اولین زن به نماز ایستاد و باپیغمبر (ص) نماز جماعت گزاردند. و اولین اقامه نماز، هم به جماعت بود، جماعتى این چنین که پیغمبر (ص) در جلو و على پسر بچه نه ساله در پشت سر آن حضرت و خدیجه، همسر پیغمبر در پشت سر على (ع). مى بینید که على علیه السلام سراینده نهج البلاغه، چه رابطه اى با نماز، این دستور عالى آسمانى دارد که شش سال پیش از بلوغ و قبل از همه، آن هم در پشت سر پیغمبر (ص) و براى نخستین بار به عنوان وظیفه دینى که پیغمبر ختمى مرتبت از جانب خداوند مأمور به انجام آن شده است، آن را معمول داشت. پس على علیه السلام نخستین نمازگزار اسلام است
نماز در نظر على (ع )
به طورى که دیدیم على علیه السلام نخستین پیشواى معصوم و امام بر حق ما و نماینده خدا و جانشین بلا فصل حضرت ختمى مرتبت (ص) اولین نمازگزار اسلام است، آنهم شش سال قبل از بلوغ از این رو مى باید چنین انسان بى نظیرى، رابطه خاصى با نماز بزرگترین فریضه الهى، داشته باشد. على که در قبله مسلمین متولد شده، و در نه سالگى و به عنوان اولین پیرو اسلام و براى نخستین بار در پشت سر پیغمبر خاتم نماز گزارده، به طور قطع بیش از هر مسلمان دیگرى، قدر نماز، نخستین فریضه الهى، را مى داند و به آن اهمیت مى دهد.
به طورى که نوشته اند، حال على علیه السلام به هنگام نماز چنان بود که در یکى از جنگهاى تیرى به پاى آن حضرت اصابت کرد و هر چه کردند نتوانستند آن را در آورند. چون خبر به پیغمبر دادند فرمود بگذارید على مشغول نماز شود سپس تیر را از پاى او در آورید زیرا على (ع) در آن هنگام، چنان محو تماشاى جمال حق است که کاملا از خود بى خود مى شود. چنین کردند و تیر را از پاى على (ع) در آوردند و او متوجه نشد، و زمانى به خود آمد که از نماز فراغت یافته بود، و آن گاه در خود احساس درد کرد:
هر که محرابش تو باشى سر ز عشقت برندارد    ***     جان و دل بروى گمارد سر ز عشقت برندارد
سعدى
همچنین در یکى از شبهاى مخوف جنگ صفین «لیله الهریز» که آتش جنگ برافروخته شده بود و از هر سو مانند باران تیر مى بارید، دیدند که على علیه السلام رو به قبله ایستاد و مشغول نماز شد. پس از نماز، پرسیدند یا امیر المؤمنین این چه وقت نماز خواندن بود و على (ع) فرمود: اصلا این جنگ براى چیست جز این است که مى خواهیم ظلم و فساد را ریشه کن کنیم تا نماز و احکام الهى چنانکه باید، اقامه گردد
خوشا نماز و نیاز کسى که از سردرد    ***     آب دیده و خون جگر طهارت کرد
حافظ

شهید محراب
على علیه السلام، سراینده نهج البلاغه و قهرمان قهرمانان جهان، شاگرد لایق و تربیت شده پیغمبر اسلام است که فرمود: «نور چشم من نماز است.» على که در تمام دوران حیات پیغمبر اسلام همچون سایه دنبال رسول خدا بود، چگونه مى تواند به نماز تا آن حد که معمول مى داشت، اهمیت ندهد مگر او به تمام معنى مقلد پیغمبر خاتم نبود مگر نه اینست که در نهج البلاغه و در کردارش همه جا پیغمبر (ص) را اسوه و مقتداى خویش قرار مى دهد، و حاضر نیست سرموئى از گفتار و کردار پیغمبر (ص) تخطى کند آرى مولود کعبه و خانه زاد خدا و اولین نمازگزار اسلام و قهرمانى که در میدان جنگ و حساسترین لحظات زندگى، نماز را بر هر کار دیگرى ترجیح مى دهد و حاضر نیست لحظه اول وقت آن را که ثوابى چون دریا دارد به تأخیر بیندازد، سرانجام نیز در خانه خدا، مسجد کوفه و در محراب عبادت و به هنگام نماز با شمشیر زهرآلود، ضربت خورد و فرق مقدسش شکافت و با آن ضربت شربت شهادت نوشید.
على (ع) در آن حالت، یعنى پس از ضربت خوردن، با فرق شکافته فرمود «فزت و ربّ الکعبه» به خداى کعبه که در آن متولد گردیدم و قبله مسلمانان جهان است، از این که مى بینم در خانه خدا نیز ضربت خوردم و شهید مى شوم، سرافرازم.
در نمازم خم ابروى تو با یاد آمد    ***     حالتى رفت که محراب به فریاد آمد
آرى، على (ع) آن مظهر تقوا و فضیلت، على، آن انسان ما فوق انسان، آن نمونه اعلاى آفرینش، پس از پیغمبر خدا و نمازگزار نخستین اسلام، آغاز کارش در خانه خدا بود، و پایان کارش نیز در خانه خدا به سر رسید. بدین گونه، على علیه السلام در جهان اسلام نخستین شهید محراب است .
نهج البلاغه و نماز
امیر المؤمنین على علیه السلام در نهج البلاغه در موارد عدیده اى از نماز، این فرمان بزرگ الهى و محبوب مورد علاقه اش که براى هیچ عملى بمانند آن ارج نمى نهاد، سخن به میان آورده و اهمیت آن را یادآور شده است.
۱- از جمله در آغاز خطبه ۱۹۹ که موضوعات مهم اسلامى را به اصحابش وصیت مى نماید و نسبت به انجام دادن آن ها سفارش مى کند، مى فرماید: نماز را چنانکه باید برپا دارید و در حفظ و اداى آن کوشا باشید، و هر چه بیشتر به جا آورید و به وسیله آن به خداوند تقرب جوئید، زیرا که خداوند در قرآن مى فرماید: نماز فریضه اى است که در وقت معین بر اهل ایمان واجب شده است. آیا پاسخ دوزخیان را نشنیده اید که وقتى طبق گفته خداوند در قرآن از آنها مى پرسند: «چه چیز شما را به دوزخ افکند» مى گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.
نماز، گناهان را مانند ریزش برگ درختان مى ریزد، و همچون رهایى چهارپایان از بند، انسان را رها مى سازد. رسول خدا- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- نماز را به چشمه آب گرمى تشبیه فرمود که بر در خانه مردى باشد و شبانه روز، پنج نوبت از آن شستشو کند، که در این صورت دیگر چرکى در بدن وى باقى نخواهد ماند.
مقام و اهمیت نماز را مردانى از مؤمنین مى دانند که زینت کالاى دنیا و فرزندى که نور چشم انسان است، و ثروت و دارائى، آنها را به خود مشغول نمى دارد چنانکه خداوند در قرآن مجید فرموده است: مردانى هستند که تجارت و داد و ستد دنیا آنها را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات باز نمى دارد.
با این که خدا، بهشت را به پیغمبر مژده داده بود از بس نماز مى گزارد، خود را به رنج انداخته بود، و در این کار نظر به این آیه شریفه داشت: خانواده ات را فرمان ده نماز بگزارند، و خویشتن نیز بر انجام آن شکیبا باش.
از این رو پیغمبر هم خانواده خود را به انجام این فریضه بزرگ الهى وادار مى کرد و خود نیز با بردبارى به اداى آن مى پرداخت .
۲- در عهدنامه اى که براى محمد بن ابى بکر نوشت و او را روانه مصر نمود تا فرمانرواى آنجا باشد، از جمله دستورهائى که به او داد فرمود: نماز را در اوقاتى که براى آنها تعیین شده به پاى دار و به خاطر این که بى کارى و فرصت و وقت دارى، پیش از وقت آن را به جاى نیاور، و به بهانه این که کار دارى، آن را به تأخیر نینداز و این را بدان که تمام کارهایت پیرو نمازت مى باشد .
به طورى که مى بینید، مولاى متقیان و سرآمد نمازگزاران مسلمین به فرمانگزار جوان خویش محمد بن ابى بکر دستور مى دهد که نماز را چه افرادى و چه به جماعت بر هر کار دیگرى اعم از شخصى و کشورى و لشکرى مقدم بدارد و آن را در اول وقت ادا کند، و حق ندارد به بهانه کار یا گرفتارى آن را به تأخیر بیندازد، یا به دلیل این که کارى ندارد، پیش از وقت انجام دهد. بلکه باید طبق دستور خدا و پیغمبر عمل کند و به میل خود جلو و عقب نیندازد.
۳- نیز در فرمان مشهور مالک اشتر که پس از شهادت محمد بن ابى بکر در مصر او را به فرمانروائى کشور باستانى مصر منصوب داشت و باید آن را جهان بینى على علیه السلام دانست، مى فرماید.
هنگامى که برخاستى و خود را مهیا ساختى تا با مردم نمازگزارى، نماز را چندان طولانى مخوان که مردم را پراکنده سازى و سریع و تند هم مخوان که آن را تباه کنى.
زیرا در میان مردمى که با تو نماز مى گزارند، کسانى هستند که علیل و بیمار و ناتوانند، یا گرفتارى و کار دارند. من از پیغمبر- صلى اللَّه علیه و آله- هنگامى که مرا براى تبلیغ اسلام به یمن مى فرستاد پرسیدم: چگونه با مردم نماز گزارم پیغمبر (ص) فرمود: با آنها مانند ناتوان ترینشان نمازگزار، و حال مؤمنین را رعایت کن .
۴- در کلمات قصار آن حضرت در اواخر نهج البلاغه، آن پیشواى عالى مقام معصوم و برگزیده خدا، پنج حکم بزرگ الهى را بدین گونه توصیف مى کند: نماز وسیله تقرب و نزدیک شدن هر پارسائى به خداست، و حج، جهاد افراد ناتوان است.
هر چیزى زکات دارد و زکات و پاک کردن بدن، روزه گرفتن است. جهاد زن هم خوب شوهر دارى کردن مى باشد
۵- در نامه اى که به حارث همدانى از یاران نامدارش مى نویسد از جمله مرقوم مى دارد:
در روز جمعه، مسافرت نکن تا بتوانى در نماز جمعه شرکت کنى، مگر این که کار واجبى (مانند جهاد) در راه خدا انجام دهى، یا به سراغ کارى بروى که شرعا معذور باشى.
۶- در خطبه (۱۳۱) از جمله مى فرماید پروردگارا من نخستین کسى هستم که به حق رسید و آن را شنید و پذیرفت. به طورى که جز رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله هیچ کس در نماز بر من پیشى نگرفت .
۷- از همه جالب تر اینست که در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان، لحظه اى پیش از آنکه جان به جان آفرین تسلیم کند، ضمن وصیت تاریخى خود به فرزندان گرامیش، امام حسن و امام حسین علیهما السلام از جمله مى فرماید: خدا را، خدا را که برپا داشتن نماز را از یاد نبرید، زیرا نماز ستون دین است .
مى دانیم که امیر المؤمنین (ع) در اینجا به سخن پیغمبر (ص) نظر داشته که فرموده است: نماز ستون دین است که اگر پذیرفته شد، سایر اعمال نیز بتبع آن پذیرفته مى شود و اگر مقبول نیفتاد سایر اعمال دیگر بندگان هم مردود شناخته مى شود .
نتیجه کلام این که على علیه السلام در شب قدر یعنى بهترین شبهاى سال، در حال نماز، ضربت خورد و در شب قدر هم با سفارش به اهمیت مقام نماز و دیگر ارکان اسلام، چشم از جهان ظلمانى فرو بست و روح بلند پروازش به ملکوت اعلا پرواز کرد. گوئى در آن حال، زبان دل نورانیش، به مضمون این ابیات لسان الغیب شیراز گویا بود:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب هاتف آن روز بمن مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند آن شب قدر که این تازه براتم دادند مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
در پایان سخن، بسیار بجاست که رباعى زیبا و پرشور فیلسوف نامى و حکیم ربانى جلال الدین محقق دوانى را که از حکما و دانشمندان بلند آوازه اسلام در سده نهم هجرى و قبلا از علماى عامه بوده و در اواخر عمر، شیعه شده است بیاوریم و آن را هدیه شیفتگان مولاى متقیان على (ع) کنیم:
اى مصحف آیت الهى رویت    ***     سرچشمه زندگى لب دلجویت
محراب نماز عارفان ابرویت     ***     وى سلسله اهل ولایت



پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, :: 19:32 ::  نويسنده : صادق

تعلیم نماز در روایات از وظایف مهمّ والدین است. والدین باید فرزندان خود را از سه سالگى با بیان کلماتى از قبیل «لااله الا اللَّه» آشنا کنند و کم کم او را آماده نماز نمایند.
خداوند به پیامبر مى فرماید: «وامر اهلک بالصلوه و اصطبر علیها»  به اهل خود فرمان نماز بده وپشتکار داشته باش.
قرآن در ستایش حضرت ابراهیم مى فرماید: «و کان یأمر اهله بالصلوه» او اهل خود را به نماز فرمان مى داد.
لقمان هم به فرزندش سفارش نماز مى کرد: «یابنّى اقم الصلوه»
عواقب اعراض از یاد خدا و نماز
نماز ذکر خداست وکسى که از ذکر خداوند اعراض کند زندگى نکبت بارى دارد: «مَن اعرض عن ذکرى فانّ له معیشه ضنکا»
ممکن است بگوئید بسیارى اهل نماز نیستند ولى زندگى خوبى دارند، ولى باید به درون آنها سرى زد تا ببینیم آیا صفا وآرامش لازم را دارند یا نه؟ در مشکلاتى که براى آنها پیش مى آید چقدر دستپاچه مى شوند و خودشان را مى بازند؟ باقى انسان ها را با چه دیدى مى نگرند؟ تقوى و عدالت چه جایگاهى نزدشان دارد؟ روحشان به چه چیز وابسته است؟ به آینده خود چقدر اطمینان دارند؟ اضطراب وهیجان هاى روانى، تزلزل خانوادگى، ضعف اعصاب، بدگمانى، احساس غربت و تنهایى از درون، فساد و فحشا، آمار جنایت، فرار فرزندان از خانه، بالا بودن آمار طلاق، خودباختگى، ترس و... در جامعه بى نماز بیشتر است یا با نماز؟
نماز و توکّل
در نماز بارها آیه مبارکه «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» را بر زبان جارى و به خود تلقین مى کنیم.
حرف «باء» در بسم اللَّه رمز استمداد و توکّل است،
با یاد او شروع کردن نشانه آن است که تنها از قدرت او کمک بگیریم و به او توکّل کنیم.
یاد او نشانه مهر او و عشق به اوست.
نماز و روح بزرگ
انسان در نماز خداوندى را حمد و سپاس مى کند که خالق تمام هستى است. سرچشمه تمام رحمت ها و برکات است. مالک روز قیامت است.
کسى که حمد و ثناى خود را نثار این وجود مقدّس با این خصوصیات مى کند هرگز حاضر نیست براى هر چیز پست و جزئى و در برابر هر قدرت ناچیزى ستایش کند.
زبانى که ثناگوى خالق هستى شد، دیگر تن به ثناگویى هر نالایقى نمى دهد. فراموش نکنیم که امام حسین علیه السلام فرمود: کسى که وصل به پیامبر صلى الله علیه وآله باشد و از دامن زهراعلیها السلام برخاسته باشد، بیعت یزید را نخواهد پذیرفت.
آرى ... ستایش او نه دیگران،
ثناى او نه طاغوت ها،
ثناى او براى ربّ العالمین بودنش،
الرّحمن الرّحیم بودنش،
مالک یوم الّدین بودنش،
دیگران چه و که هستند و چه قدرتى دارند که من ثناگوى آنها باشم؟ به خصوص که مسلمان مى داند اگر ظالمى ستایش شود عرش خداوند به لرزه در مى آید.
بنابراین ثناى او، آنچنان روح بزرگى به ما مى دهد که دیگر حاضر به ثناى دیگران نمى شویم و این روح بزرگ را از نماز و حمد مى توان تحصیل کرد.
حیف که ما با توجّه نماز نخواندیم و مزه نماز را نچشیدیم.
نماز و الگوپذیرى
در نماز با گفتن «صراط الذین انعمت علیهم» از خداوند مى خواهیم که الگوى ما را کسانى قرار بده که مورد لطف تو هستند، تو را شناختند و به تو عشق ورزیدند، در راه تو گام برداشته و استقامت کردند و از تو جدا نشدند.
بر اساس آیه
۶۹ سوره نساء کسانى که خداوند به آنها نعمت داده، عبارتند از: انبیا و شهدا و صدیّقین و صالحان.
آرى نعمت واقعى همان ایمان و ارتباط با خداوند و گام در راه رضاى او برداشتن و در راه او فدا شدن است. نعمت هاى مادّى نصیب حیوانات هم مى شود «متاعاً لکم ولانعامکم» مقام معنوى است که به انسان ارزش مى دهد.
نماز همراه با آگاهى
قرآن درباره تسبیح ونماز ساکنان آسمان ها وپرندگان مى فرماید:
«کل قد علم صلواته و تسبیحه» نماز آنها آگاهانه است.
ولى در جاى دیگر خطاب به انسان ها مى فرماید:
«لاتقربوا الصلوه و انتم سُکارى حتّى تعلموا ما تقولون» در حال مستى نماز نخوانید تا بدانید چه مى گوئید.
به همین دلیل در روایات آمده است:
عبادت عالم از عابد بهتر است.
در اسلام به تجّار سفارش شده: «الفقه ثم المَتجَر»  اوّل مسائل حلال و حرام را فرا گیرید بعد به سراغ تجارت بروید. در آموزش نماز هم باید سعى کنیم اسرار نماز را به نسل نو تعلیم دهیم تا آگاهانه براى نماز قیام کنند.
نماز و جهاد
دستورات اسلام از یکدیگر جدا نیست ولذا قرآن مى فرماید: «لاتصلّ على احد منهم مات ابداً ولا تقم على قبره» به جنازه فراریان از جبهه نماز نخوانید:
فراموش نمى کنم در ایّام دفاع مقدّس، جوانى وصیّت کرد که اگر من شهید شدم مرا دفن نکنید مگر آن دو دسته اى که با هم قهرند، آشتى کنند و این جوان از خون مقدّس خودش به نفع اصلاح ذات البین استفاده کرد، در حالى که مى توانست بگوید اگر شهید شدم راضى نیستم فلان شخص یا گروه به تشییع جنازه من بیاید و بدینوسیله آتش فتنه را بیشتر و کینه ها را عمیق تر نماید.
نماز و نیاز
آنجا که کار و تلاش بیشتر است نیاز به نماز بیشتر است. انسان معمولاً در شب ها خواب است و فعّالیتى ندارد، از این رو از عشاء تا صبح نمازى واجب نیست ولى نیاز معنوى انسان در روز بیشتر است.
هوس ها، طاغوت ها، جلوه ها، حیله ها و تمام پرتگاه ها در روز جلوه دیگرى دارند و لذا اوّل روز و آخر روز باید نماز خوانده شود وبراى وسط روز سفارش ویژه آمده است:
«اقم الصلوه طرفى النهار»
دو طرف روز (صبح و شب) نماز به پا دار.
«حافظوا على الصلوات و الصلوه الوسطى» 
نسبت به تمام نمازها به خصوص نماز ظهر حفاظت کنید. و مثل منافقین گرمى هوا را بهانه ترک جماعت قرار ندهید.
و از آنجا که روزهاى جمعه و عید ایّام فراغت است و معمولاً فساد در ایّام فراغت بیشتر به سراغ انسان مى آید، سفارش به نماز جمعه و نماز عید شده است.
شاید بخاطر لطافت و ظرافت بیشترى که روح دختر دارد و غبار و فساد در روح هاى لطیف زودتر منعکس مى شود، نماز دختران از
۹ سالگى شروع مى شود.
و هرگاه مشکل اضافه اى براى انسان پیش آمد سفارش به نماز بیشترى شده است. «واستعینوا بالصبر والصلوه



پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, :: 19:29 ::  نويسنده : صادق

۱ ـ احمد بن عبدالله: امیر مؤمنان هنگام عبور از صحن «بیت الله الحرام»، نگاهش به مردى افتاد که نیکو نماز مى خواند . پس فرمود: اى مرد، حقیقت نمازت را مى شناسى؟ مرد گفت: اى پسر عموى بهترین آفریده خدا، آیا نماز حقیقتى جز عبودیت دارد؟ علىّ علیه السّلام فرمود: بدان اى مرد، همانا خداوند تبارک و تعالى پیامبرش را به کارى از کارها برنیانگیخته جز اینکه متشابه و تأویل و تنزیل دارد و همه این ها بر اساس عبودیت است. پس هر کس حقیقت نماز را نشناسد، همه نمازهایش، ناقص و ناتمام است.
۲ ـ شیخ صدوق: مردى از امیرمؤمنان پرسید: اى پسر عموى بهترین آفریده خداوند متعال، معناى بالا بردن دستها در تکبیر نخست چیست؟ فرمود: معنایش این است: خدا بزرگتر ، یکتا و بى همتاست، مانند ندارد، با دست لمس نمى شود و حواس پنجگانه، او را در نمى یابد.
۳ ـ احمد بن علىّ راهب: مردى به امیرمؤمنان عرض کرد: اى پسر عموى بهترین آفریده خدا، معنى سجده نخست ، چیست؟ فرمود: حقیقتش این است: خدایا همانا تو مرا از آن ـ یعنى از زمین ـ آفریدى و (معناى) سربرداشتن:و ما را از آن خارج کردى و (معناى) سجده دوّم: و به آن باز مى گردانى و (معناى) سربرداشتن از سجده دوم: و بار دیگر ما را از آن خارج مى کنى. آن مرد گفت: (معناى) بلند کردن پاى راست و افکندن [بر] پاى چپ در تشهد چیست؟ فرمود: حقیقتش این است: خدایا، باطل را بمیران و حق را بر پادار[۱].
۴ ـ امام علىّ علیه السّلام ـ در معناى گفته امام جماعت: السلام علیکم ـ فرمود: همانا امام، گفته خدا را تفسیر مى کند ودر ترجمه آن به جماعت نمازگزار مى گوید (این نماز) امانى براى شما از عذاب خدا در روز قیامت، است.
۵ ـ جابر بن عبدالله انصارى: با مولایمان امیر مؤمنان علیه السّلام بودم که مردى را دید به نماز ایستاده است . پس به او فرمود: اى مرد، آیا حقیقت نماز را مى دانى؟ عرض کرد: اى مولاى من، آیا نماز حقیقتى غیر از عبادت دارد؟ پس فرمود: آرى. سوگند به کسى که محمّد را به نبوّت برانگیخت هیچ پیامبرى را به کارى از کارها برنیانگیخته ، جز اینکه متشابه و تأویل و تنزیل دارد و همه این ها بر عبادت، دلالت مى کنند . پس آن مرد عرض کرد: اى مولاى من مرا از آن آگاه کن.
حضرت فرمود: حقیقت (هفت) تکبیر آغازین تو که با آن کارهایى را بر خود حرام مى کنى این است : هنگامى که الله اکبر نخست را مى گویى ، در دلت بگذرانى: خدا بزرگتر از آن است که به برخاستن و نشستن توصیف شود. و در تکبیر دوّم ، به حرکت و سکون و در سوّم، به جسم بودن یا تشبیه به چیزى کردن یا با چیزى مقایسه کردن توصیف شود و در تکبیر چهارم در دلت مى گذرانى: (خدا بزرگتر از آن است) که حالتهاى گوناگون بر او عارض شود یا بیماریها او را بیازارد و در تکبیر پنجم در دلت مى گذرانى: (خدا بزرگتر از آن است) که به جوهر و عرض بودن توصیف شود ، تا در چیزى حلول کند یا چیزى در او حلول کند. در تکبیر ششم در دلت مى گذرانى : (خدا بزرگتر از آن است) که هر چه بر موجودات حادث (پدید آمده) روا بدانى ؛ چون نابودى و جابجایى و دگرگونى از حالتى به حالتى، بر او نیز روا دارى. و در تکبیر هفتم، اینکه حواس پنجگانه او را دریابد.
پس حقیقت کشیدن گردن در کوع آن است که در دلت بگذرانى: به تو ایمان آوردم ، حتى اگر گردنم را بزنى.
و در سر برداشتن از رکوع هنگامى که مى گویى: «خدا به آن که او را مى ستاید، گوش مى دهد، سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است» ، حقیقتش این است: کسى که مرا از عدم به وجود آورد و حقیقت سجده نخست آن است که در حال سجده در دلت بگذرانى: مرا از آن (زمین) آفریدى و حقیقت سربرداشتن: و مرا از آن خارج کردى و سجده دوّم: و مرا به آن باز مى گردانى و در سر برداشتن (دوّم) به دلت مى گذرانى: و بار دیگر مرا از آن خارج مى کنى.
و حقیقت نشستن بر سمت چپت و بلند کردن پاى راستت و افکندن آن بر پاى چپت این است که به دلت مى گذرانى: خدایا همانا من حق را بر پا کردم و باطل را میراندم. و حقیقت تشهدت: نو کردن ایمان وبازگشت به اسلام واقرار به خیزش پس از مرگ است و حقیقت سلام دادنها: بزرگداشت پروردگار سبحان و بزرگ دانستن او از هر چه ستمکاران مى گویند و کجروان توصیف مى کنند. و حقیقت گفته ات: «سلام بر شما و نیز رحمت و برکات خداوند» ترحّم از خداوند سبحان است، یعنى: این (نماز) امانى براى شما از کیفر روز قیامت است.
سپس امیرمؤمنان فرمود: اگر کسى حقیقت نماز را اینگونه نداند، نمازش ناقص است.
۶ ـ امام صادق علیه السّلام : معناى سلام در پایان هر نماز ، همان معناى امان است ؛ یعنى هر کس فرمان خدا و سنّت پیامبرش را با فروتنى و افتادگى در برابر او، انجام دهد، از بلاى دنیا در امان و از کیفر آخرت رهیده است .
۷ ـ عبدالله بن فضل هاشمى: از امام صادق علیه السّلام معناى سلام دادن در نماز را پرسیدم، فرمود: نشانه امان و پایان یافتن نماز است. گفتم: فدایت شوم این چگونه است؟ فرمود: در میان مردمان گذشته، هرگاه شخص تازه وارد بر آنان سلام مى داد ، خود را از بدیش در امان مى دیدند و اگر جواب سلام او را مى دادند، او نیز خود را در امان مى دید. پس اگر سلام نمى داد، خود را در امان نمى دیدند و اگر جواب سلام را بر سلام دهنده، ردّ نمى کردند، او خود را در امان نمى دید و این خوى عرب بود. پس سلام دادن نشانه بیرون رفتن از نماز و حلال کردن گفتار است و امانى براى نماز از آنچه به آن وارد شده و تباهش مى کند. سلام نامى از نامهاى خداوند جلّ جلاله است و آن از نمازگزار بر دو فرشته خدا که بر او گمارده شده اند، داده مى شود.
________________________________________
(۱) در «الفقیه» حدیث از «معناى بلند کردن پاى راست ...» آغاز مى گردد



پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, :: 19:27 ::  نويسنده : صادق

۱ - لباس نمازگزار باید پاک باشد و در مواردى استثنا شده که با لباس نجس هم نماز صحیح است؛ یکى از آن موارد، لباس زنى است که پرستار بچه است و همان یک لباس را دارد و یا اگر لباس دیگرى هم دارد مى‏پوشد که اگر آن لباس نجس شود و روزى یک بار تطهیر شود کفایت مى‏کند. البته حضرت آیه‏الله خوئى(ره) فرموده‏اند: باید پرستار، مادر باشد و بچه هم پسر و نجاستش هم بول باشد و براى آن زن نیز تعویض لباس یا تطهیر آن سخت و دشوار باشد و حضرت آیه‏الله سیستانى فرموده‏اند: این مورد داخل در موارد اضطرار است و معیار در بخشودگى، وجود سختى و دشوارى براى شخص است و این منحصر به این مورد نیست. و حضرت امام(ره) و حضرت آیه‏الله فاضل فرموده‏اند: یک مرتبه‏اى که در روز تطهیر مى‏کند باید پیش از اولین نمازى باشد که آن لباس نجس شده است و حضرت آیه‏الله مکارم نجاست را منحصر به بول دانسته‏اند.(۱)
.
۲ در نماز، هنگامى که نامحرم نیست، زن مى‏تواند قرص صورت و دست‏ها و پاها را تا مچ باز بگذارد ولى پوشیدنِ پاها تا مچ مستحب است؛ اما نسبت به مردها چنین استحبابى نیست.(۲)
.
۳ در جنسِ لباس، هرگاه از ابریشم خالص باشد، زن مى‏تواند چه در نماز و چه در غیر نماز بپوشد؛ اما براى مرد پوشیدن لباس ابریشمىِ خالص، حرام و نماز با آن هم باطل است.(۳)
.
۴ پوشیدنِ لباسِ طلاباف براى زن و مرد، مانند لباسِ ابریشمى است.(۴)
.
۵ براى زن نماز خواندن درخانه، بلکه در صندوقخانه و اتاق عقب بهتر است، ولى اگر بتواند کاملاً خود را از نامحرم حفظ کند بهتر است در مسجد نماز بخواند.(۵)
.
۶ اذان هجده جمله واقامه هفده جمله است، ولى براى زن جایز است که در اذان فقط به گفتن تکبیر و شهادتین و در اقامه نیز به گفتن آن دو اکتفا کند.(۶)
.
۷ مستحب است نمازها را اوّل وقت بخوانند و یکى از مواردى که استثنا شده؛ یعنى افضلیّت آن برداشته شده، نمازِ زنى است که فرزند کوچکى را تربیت مى‏کند، (و براى تطهیرِ لباس هایش مشکل دارد) در این صورت مى‏تواند نماز ظهر و عصر را آخر وقت بخواند تا بعد از آن بتواند نماز مغرب و عشا را نیز بخواند (که با یک تطهیرِ لباس، هرچهار نماز را خوانده باشد) و این حکم براى مردِ مربّى نیست، که اختلاف اقوال در شماره (۱) بیان گردید.(۷)
.
۸ براى زن‏ها مستحب است که زیورهاى خود را در نماز همراه داشته باشند.(۸)
.
۹ مستحب است اگر نمازگزار مرد است، هنگام ایستادن، پاها را از سه انگشت باز تا یک وجب فاصله دهد واگر زن است پاها را به هم بچسباند.(۹)
.
۱۰ بر زن‏ها مستحب است که درحالِ ایستادن، کفِ دست‏هاى خود را روى پستان‏ها بگذارند (چون مطلوب‏تر آن است که حجمِ بدن زن در نماز کمتر مشهود باشد) ولى مردها مستحب است دست‏ها را روى ران‏ها بگذارند.(۱۰)
.
۱۱ بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند؛ اما زن مى‏تواند بلند یا آهسته بخواند؛ ولى اگر نامحرم صدایش را مى‏شنود بنابراحتیاطِ واجب باید آهسته بخواند. و اما در مورد حمد و سوره نماز ظهر و عصر، بر مردها و زن‏ها واجب است آهسته بخوانند.(۱۱)
.
۱۲ در مقدار خم شدن براى رکوع بین زن و مرد تفاوتى نیست و بهتر است که زن‏ها بیش از آن مقدار خم نشوند ولى حضرت آیه‏الله اراکى(ره) فرموده‏اند: اگر زن در رکوع به حدى خم شود که بتواند دست‏ها را روى ران‏ها بگذارد کافى است.(۱۲)
.
۱۳ در رکوع، مستحب است مردها زانوها را به عقب بدهند، ولى زن‏ها مستحب است زانوهارا به عقب ندهند.(۱۳)
.
۱۴ مردها در رکوع دست‏ها را روى زانوها مى‏گذارند، ولى زن‏ها بالاتر قرار مى‏دهند، و حضرت آیه‏الله مکارم نسبت به گذاردن دست‏ها احتیاط واجب دارند.(۱۴)
.
۱۵ مستحب است زن‏ها پس از رکوع، براى رفتنِ به سجده، اوّل راست بنشینند سپس به سجده روند؛ و اما مردها اوّل دست‏ها را به زمین گذارده و سپس زانوها را و بعد از آن به سجده روند.(۱۵)
.
۱۶ مستحب است مردها در سجده آرنج‏ها و شکم را بر زمین نچسبانند و بازوها را از پهلوها جدا نگاه دارند؛ ولى زن‏ها آرنج‏ها و شکم را بر زمین بگذارند و اعضاى بدن را به یکدیگر بچسبانند.(۱۶)
.
۱۷ مستحب است مردها بعد از سجده بر رانِ چپ بنشینند و روى پاى راست را به کفِ پاى چپ بگذارند؛ اما زن‏ها مستحب است زانوها را بالا آورده و روى قسمتِ بالاى ران بنشینند.(۱۷)
.
۱۸ براى مردها مستحب است موقع بلند شدن، اوّل زانوها و سپس دست‏ها را از زمین بردارند؛ ولى زن‏ها به تدریج و راست مى‏ایستند به صورتى که کمتر حجم بدن ظاهر شود.(۱۸)
.
۱۹ اگر زن در نماز، عقب‏تر از مرد بایستد نماز هر دو صحیح است و همچنین اگر برابر یا جلوتر بایستد ولى بین آن دو حایل و مانعى باشد و اما اگر مانع و حایلى نباشد در بیشتر از ده ذراع مانعى ندارد و کمتر از آن تا حدّى که نماز را از باطل بودن خارج نماید (که بعضى از فقها این حد را حدود یک وجب فاصله یا عقب‏تر قرار دادنِ جاىِ سجده عنوان نموده‏اند) مکروه است. در غیر این صور (یعنى مساوى بودن یا جلوتر بودن زن با فاصله کم) اگر با هم وارد نماز شده‏اند به فتواى‏حضرت آیه‏الله خوئى(ره) و حضرت آیه‏الله فاضل و حضرت آیه‏الله سیستانى و حضرت آیه‏الله مکارم نماز باطل است و همچنین نمازِ کسى که با تأخیر شروع کرده است ولى به فتواى حضرت امام(ره) و حضرت آیه‏الله گلپایگانى(ره) و حضرت آیه‏الله اراکى(ره) نماز باطل نیست.(۱۹)
.
۲۰ مرد، مى‏تواند براى مردها و زن‏ها، امام جماعت شود؛ ولى زن براى مردان نمى‏تواند امام جماعت شود؛ اما براى زنان اختلاف است، بعضى از فقها مانند حضرت امام(ره) و حضرت آیه‏الله فاضل احتیاط واجب دارند که زن براى زنان امام جماعت نباشد.(۲۰)
سؤال: با توجه به این‏که حضرت امام (ره) احتیاط واجب فرموده‏اند که امام جماعت باید مرد باشد و این مسأله در بعضى از رساله‏ها اشتباهاً احتیاط مستحب ذکر شده است نماز بانوانى که با امام جماعت زن خوانده شده است چگونه خواهد بود؟
جواب: اگر جاهل به مسأله بوده‏اند و تقصیرى در یاد گرفتن مسأله نکرده‏اند نمازشان به طور فرادى صحیح است مگر آن‏که رکنى کم یا زیاد شده باشد.(
۲۱)
.
۲۱ در نماز جماعت اگر تعدادى زن و مرد هستند، مستحب است مردها پشتِ سرِ امام و زن‏ها پشتِ سرِ آنها بایستند و همچنین اگر چند مرد یا چند زن باشند مستحب است پشتِ سرِ امام بایستند و اگر یک مرد و یک یا چند زن باشند، مستحب است مرد طرف راستِ امام، و زن یا زن‏ها پشتِ سرِ امام بایستند و اما اگر مأموم یک مرد باشد حضرت آیه‏الله خوئى فرموده‏اند: بنابراحتیاط واجب باید طرف راستِ امام قدرى عقب‏تر بایستد، و بقیه فقها فرموده‏اند: مستحب است چنین کند، و اما اگر مأموم یک زن باشد مستحب است در طرف راستِ امام طورى بایستد که جاى سجده‏اش مساوى با قدم امام باشد، و حضرت آیه‏الله خوئى (ره) فرموده‏اند: یا پشتِ سرِ امام بایستد.(۲۲)
.
۲۲ بهتر است زن‏ها نماز عید فطر و قربان را ترک کنند مگر پیر باشند.(۲۳)
.
۲۳ زن‏ها مى‏توانند در نماز جمعه شرکت کنند و نمازشان صحیح است و از نماز ظهر کفایت مى‏کند؛ولى به تنهایى (بدون شرکت مردان) نمى‏توانند نماز جمعه تشکیل دهند، همچنین نمى‏توانند تکمیل کننده عددِ لازم (پنج نفر مرد) باشند؛ زیرا نماز جمعه تنها با شرکت حداقل پنج نفر منعقد مى‏گردد. (به خلاف نماز جماعت که با حداقل دو نفر که یکى امام و یکى مأموم باشد تشکیل مى‏شود.(۲۴»
.
۲۴ اگر پدر، نماز و روزه خود را به جا نیاورده باشد،(با شرایطش) بر پسر بزرگ‏تر واجب است که پس از مرگش به جا آورد یا براى او اجیر بگیرد، و اما نسبت به مادر، بعضى از فقها فرموده‏اند: مانند پدر است و بعضى مانند حضرت امام (ره) و حضرت آیه‏الله خوئى (ره) و حضرت آیه‏الله سیستانى فرموده‏اند: واجب نیست؛ و اما نسبت به دختر بزرگ‏تر، تمامى این هفت مرجعى که فتوایشان در این کتاب بیان شده است واجب نمى‏دانند.(۲۵)
.
۲۵ اگر زن بخواهد در خواندنِ نماز میّت به جماعت شرکت کند، مستحب است که پشتِ سرِ مردان بایستد. و اگر زنى حائض در میان زنان باشد، مستحب است خودش صف جداگانه تشکیل دهد.(۲۶)
________________________________________
۱- العروه‏الوثقى، ج‏۱، فى احکام النجاسات، فصل فیما یعفى عنه فى الصلاه.
۲- همان، فیما یستحب من اللباس «التاسع».
۳- همان، فى شرائط الباس المصلّى «السادس».
۴- همان، فى شرائط الباس المصلّى «الخامس».
۵- توضیح المسائل مراجع، مسأله ۸۹۴.
۶- العروه‏الوثقى، ج ۱، فى الاًّ ذان والاًّقامه.
۷- همان، فى اوقات الرواتب، مسأله ۱۳ «التاسع».
۸- همان، فى القنوت، مسأله ۱۶.
۹- توضیح المسائل مراجع، مسأله ۹۷۷.
۱۰- العروه‏الوثقى، ج ۱، فى القنوت، مسأله ۱۶، و فى القیام، مسأله ۳۲.
۱۱- توضیح المسائل مراجع، مسأله ۹۹۲ و ۹۹۴.
۱۲- العروه‏الوثقى، ج ۱، فى الرکوع، مسأله ۱۰.
۱۳- همان، فى القنوت، مسأله ۱۶؛ توضیح المسائل مراجع، مسأله ۱۰۴۴.
۱۴- العروه‏الوثقى، ج ۱، مسأله ۱۶، و فى الرکوع، مسأله ۱؛ توضیح المسائل مراجع، مسأله ۱۰۴۴.
۱۵- العروه‏الوثقى، ج ۱، فى القنوت، مسأله ۱۶ و فى مستحبات السجود «الثالث».
۱۶- العروه‏الوثقى، ج ۱، فى القنوت، مسأله ۱۶؛ توضیح المسائل مراجع، مسأله ۱۰۹۱.
۱۷- العروه‏الوثقى، ج ۱، فى القنوت، مسأله ۱۶، و فى مستحبات السجود «الخامس عشر».
۱۸- همان؛ توضیح المسائل مراجع، مسأله ۱۰۹۱.
۱۹- توضیح المسائل مراجع، مسأله ۸۸۶ و ۸۸۷ و ۸۸۸؛ العروه‏الوثقى، ج ۱، فى مکان المصلى «العاشر».
۲۰- العروه‏الوثقى، ج ۱، فى شرائط امام الجماعه؛ توضیح المسائل مراجع، مسأله ۱۴۵۳؛ جامع‏المسائل حضرت آیه‏الله فاضل، ج ۲، ص ۱۵۳، سؤال ۳۲۷.
۲۱- استفتا از دفتر استفتاى حضرت امام‏۱ که نزد نویسنده موجود است.
۲۲- توضیح المسائل مراجع، مسأله ۱۴۸۰؛ العروه‏الوثقى، ج ۱، فى مستحبات الجماعه.
۲۳- العروه‏الوثقى، ج ۱، فى صلاه‏العیدین، مسأله ۴.
۲۴- توضیح المسائل، شرایط نماز جمعه، مسأله ۱۳.
۲۵- العروه‏الوثقى، ج ۲، فى قضأالولى؛ توضیح المسائل مراجع، مسأله ۱۳۹۰.
۲۶- العروه‏الوثقى، ج ۱، فى الصلاه على المیت، مسأله ۱۷.



سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, :: 9:16 ::  نويسنده : صادق

پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله

يا فاطِمَةُ! كُلُّ عَينٍ باكِيَةٌ يَومَ القِيامَةِ إلّا عَينٌ بَكَتْ عَلى مُصابِ الحُسَينِ؛

اى فاطمه! همه چشم‏ها در روز قيامت گريان است جز چشمى كه بر مصيبت‏هاى حسين بگريد



چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, :: 9:18 ::  نويسنده : صادق

ولادت

 

در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومين فرزند برومند حضرت على وفاطمه , كه درود خدا بر ايشان باد, در خانه وحى و ولايت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پيامبر گرامى اسلام (ص ) رسيد, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما (2) را فرمود تا كودك را بياورد.اسما او را در پارچه اى سپيد پيچيد و خدمت رسول اكرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.(3)
به روزهاى اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش , امين وحى الهى , جبرئيل  فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا, اين نوزاد را به نام پسر كوچك هارون (شبير) (4) كه به عربى (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار.(5)چون على براى تو به سان هارون براى موسى بن عمران است , جز آن كه تو خاتم پيغمبران هستى .و به اين ترتيب نام پرعظمت حسين از جانب پروردگار, براى دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد.
به روز هفتم ولادتش , فاطمه زهرا كه سلام خداوند بر او باد, گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقيقه (6) كشت , و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد. (7)

حسين (ع ) و پيامبر (ص )

از ولادت حسين بن على (ع ) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى كه پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز ميداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پيشواى سوم آگاه شدند.
سلمان فارسى مي گويد: ديدم كه رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوى خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدايى كه نُه نفرند و خاتم ايشان ,قائم ايشان (امام زمان عج ) مي باشد. (8)
انس بن مالك روايت مي كند: وقتى از پيامبر پرسيدند كدام يك از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي دارى , فرمود: حسن و حسين را, (9) بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد وآنان را مي بوييد و مي بوسيد. (10)
ابوهريره كه از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است , در عين حال اعتراف مي كند كه : رسول اكرم را ديدم كه حسن و حسين را بر شانه هاى خويش نشانده بود و به سوى مامي آمد, وقتى به ما رسيد فرمود هر كس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.(11)عاليترين, صميميترين و گوياترين رابطه معنوى و ملكوتى بين پيامبر و حسين را ميتوان در اين جمله رسول گرامى اسلام(ص )خواند كه فرمود:حسين از من و من ازحسينم (12)

حسين (ع ) با پدر

شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه كه رسول خدا (ص ) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زيست . پدرى كه جز به انصاف حكم نكرد , و جز به طهارت و بندگى نگذرانيد , جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدرى كه در زمان حكومتش لحظه اى او را آرام نگذاشتند ,همچنان كه به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند...
در تمام اين مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي كرد, و در چند سالى كه حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامى , مانند يك سرباز فداكار، همچون برادر بزرگوارش مي كوشيد, و در جنگهاى جمل , صفين و نهروان شركت داشت.(13)
به اين ترتيب , از پدرش اميرالمؤمنين(ع ) و دين خدا حمايت كرد و حتى گاهى در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي كرد. در زمان حكومت عمر, امام حسين (ع ) وارد مسجد شد, خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده كرد كه سخن ميگفت. بی درنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: از منبرپدرم فرود آى .... (14)

امام حسين (ع ) با برادر

پس از شهادت حضرت على (ع ), به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع ) امامت و رهبرى شيعيان به حسن بن على (ع ), فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع ), منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد كه به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسين (ع ) كه دست پرورد وحى محمدى و ولايت علوى بود, همراه و همكار و همفكر برادرش بود. چنان كه وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ , امام حسن (ع ) مجبور شد كه با معاويه صلح كند و آن همه ناراحتي ها را تحمل نمايد, امام حسين (ع ) شريك رنج هاى برادر بود و چون ميدانست كه اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين است , هرگز اعتراض به برادر نداشت .
حتى يك روز كه معاويه , در حضور امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) دهان آلوده اش را به بدگويى نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان اميرمؤمنان (ع ) گشود, امام حسين (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوى معاويه بشكند و سزاى ناهنجاريش را به كنارش بگذارد, ولى امام حسن (ع ) او را به سكوت و خاموشى فراخواند, امام حسين (ع ) پذيرا شد و به جايش بازگشت , آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاويه برآمد, و با بيانى رسا و كوبنده خاموشش ساخت . (15)

امام حسين (ع ) در زمان معاويه

چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود, به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن على (ع ) امامت و رهبرى شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبرى جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد كه معاويه با اتكا به قدرت اسلام , بر اريكه حكومت اسلام به ناحق تكيه زده , سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامى و قوانين خداوند است و از اين حكومت پوشالى مخرب به سختى رنج مي برد, ولى نمي توانست دستى فراز آورد وقدرتى فراهم كند تا او را از جايگاه حكومت اسلامى پايين بكشد, چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعى مشابه او داشت.
امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشكار سازد و به سازندگى قدرت بپردازد, پيش از هر جنبش و حركت مفيدى به قتلش مي رسانند, ناچار دندان بر جگر نهاد و صبررا پيشه ساخت كه اگر بر مي خاست , پيش از اقدام به دسيسه كشته مي شد, از اين كشته شدن هيچ نتيجه اى گرفته نمي شد. بنابراين تا معاويه زنده بود, چون برادر زيست و علم مخالفت هاى بزرگ نيفراخت , جز آن كه گاهى محيط و حركات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم رابه آينده نزديك اميدوار مي ساخت كه اقدام مؤثرى خواهد نمود.
در تمام طول مدتى كه معاويه از مردم براى ولايتعهدى يزيد, بيعت مي گرفت , حسين به شدت با اومخالفت كرد, و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و وليعهدى او را نپذيرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاويه گفت و يا نامه اى كوبنده براى او نوشت .(16) معاويه هم در بيعت گرفتن براى يزيد, به او اصرارى نكرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت ...

قيام حسينى

يزيد پس از معاويه بر تخت حكومت اسلامى تكيه زد و خود را اميرالمؤمنين خواند و براى اين كه سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبيت كند, مصمم شد براى نامداران و شخصيتهاى اسلامى پيامى بفرستد و آنان را به بيعت با خويش بخواند. به همين منظور, نامه اى به حاكم مدينه نوشت و در آن يادآور شد كه براى من از حسين (ع )بيعت بگير و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان .
حاكم اين خبر را به امام حسين (ع )رسانيد و جواب مطالبه نمود. امام حسين (ع ) چنين فرمود: انا لله و انا اليه راجعون و على الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل يزيد.(17) آن گاه كه افرادى چون يزيد, (شرابخوار و قمارباز و بي ايمان و ناپاك كه حتى ظاهر اسلام را هم مراعات نمي كند) بر مسند حكومت اسلامى بنشيند, بايد فاتحه اسلام را خواند.(زيرا اين گونه زمامدارها با نيروى اسلام و به نام اسلام , اسلام را از بين ميبرند.)
امام حسين (ع ) مي دانست اينك كه حكومت يزيد را به رسميت نشناخته است , اگر در مدينه بماند به قتلش مي رسانندش, لذا به امر پروردگار, شبانه و مخفى از مدينه به سوى مكه حركت كرد. آمدن آن حضرت به مكه , همراه با سرباز زدن او از بيعت يزيد, در بين مردم مكه و مدينه انتشار يافت , و اين خبر تا به كوفه هم رسيد. كوفيان ازامام حسين (ع ) كه در مكه به سر مي برد دعوت كردند تا به سوى آنان آيد و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقيل , پسر عموى خويش را به كوفه فرستاد تا حركت و واكنش اجتماع كوفى را از نزديك ببيند و برايش بنويسد. مسلم به كوفه رسيد و با استقبال گرم و بي سابقه اى روبرو شد, هزاران نفر به عنوان نايب امام (ع ) با او بيعت كردند, و مسلم هم نامه اى به امام حسين (ع ) نگاشت و حركت فورى امام (ع ) را لازم گزارش داد.
هر چند امام حسين (ع ) كوفيان را به خوبى مي شناخت , و بي وفايى و بي دينيشان را در زمان حكومت پدر و برادر ديده بود و مي دانست به گفته ها و بيعتشان با مسلم نمي توان اعتماد كرد, و ليكن براى اتمام حجت و اجراى اوامر پروردگار تصميم گرفت كه به سوى كوفه حركت كند.با اين حال تا هشتم ذيحجه , يعنى روزى كه همه مردم مكه عازم رفتن به منى بودند (18) و هر كس در راه مكه جا مانده بود با عجله تمام مي خواست خود را به مكه برساند, آن حضرت در مكه ماند و در چنين روزى با اهل بيت و ياران خود, از مكه به طرف عراق خارج شد و با اين كار هم به وظيفه خويش عمل كرد و هم به مسلمانان جهان فهماند كه پسر پيغمبر امت , يزيد را به رسميت نشناخته و با او بيعت نكرده ,بلكه عليه او قيام كرده است .
يزيد كه حركت مسلم را به سوى كوفه دريافته و از بيعت كوفيان با او آگاه شده بود, ابن زياد را (كه از پليدترين ياران يزيد و از كثيفترين طرفداران حكومت بنى اميه بود) به كوفه فرستاد.ابن زياد از ضعف ايمان و دورويى و ترس مردم كوفه استفاده نمود و با تهديد وارعاب , آنان را از دور و بر مسلم پراكنده ساخت , و مسلم به تنهايى با عمال ابن زياد به نبرد پرداخت , و پس از جنگى دلاورانه و شگفت , با شجاعت شهيد شد.(سلام خدا بر او باد).و ابن زياد جامعه دورو و خيانتكار و بي ايمان كوفه را عليه امام حسين (ع ) برانگيخت , و كار به جايى رسيد كه عده اى از همان كسانى كه براى امام (ع ) دعوتنامه نوشته بودند, سلاح جنگ پوشيدند و منتظر ماندند تا امام حسين (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.
امام حسين (ع ) از همان شبى كه از مدينه بيرون آمد, و در تمام مدتى كه در مكه اقامت گزيد, و در طول راه مكه به كربلا, تا هنگام شهادت , گاهى به اشاره , گاهى به صراحت , اعلان ميداشت كه : مقصود من از حركت , رسوا ساختن حكومت ضد اسلامى يزيد وبرپاداشتن امر به معروف و نهى از منكر و ايستادگى در برابر ظلم و ستمگرى است وجز حمايت قرآن و زنده داشتن دين محمدى هدفى ندارم . و اين مأموريتى بود كه خداوند به او واگذار نموده بود, حتى اگر به كشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسيرى خانواده اش اتمام پذيرد.
رسول گرامى (ص ) و اميرمؤمنان (ع ) و حسن بن على (ع ) پيشوايان پيشين اسلام , شهادت امام حسين (ع ) را بارها بيان فرموده بودند. حتى در هنگام ولادت امام حسين (ع ),رسول گرانمايه اسلام (ص ) شهادتش را تذكر داده بود. (19) و خود امام حسين (ع ) به علم امامت ميدانست كه آخر اين سفر به شهادتش مي انجامد, ولى او كسى نبود كه در برابر دستور آسمانى و فرمان خدا براى جان خود ارزشى قائل باشد, يا از اسارت خانواده اش واهمه اى به دل راه دهد. او آن كس بود كه بلا را و شهادت را سعادت مي پنداشت . (سلام ابدى خدا بر او باد) .
خبر شهادت حسين (ع ) در كربلا به قدرى در اجتماع اسلامى مورد گفتگو واقع شده بود كه عامه مردم از پايان اين سفر مطلع بودند. چون جسته و گريخته , از رسول الله (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و امام حسن بن على (ع ) و ديگر بزرگان صدر اسلام شنيده بودند. بدين سان حركت امام حسين (ع ) با آن درگيري ها و ناراحتي ها احتمال كشته شدنش را در اذهان عامه تشديد كرد. به ويژه كه خود در طول راه مي فرمود: من كان باذلا فينا مهجته و موطنا على لقاء الله نفسه فليرحل معنا. (20) هر كس حاضر است در راه ما از جان خويش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد,همراه ما بيايد. و لذا در بعضى از دوستان اين توهم پيش آمد كه حضرتش را از اين سفر منصرف سازند، غافل از اين كه فرزند على بن ابى طالب (ع ) امام و جانشين پيامبر, و از ديگران به وظيفه خويش آگاه تر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده، دست نخواهد كشيد.
بارى امام حسين (ع ) با همه اين افكار و نظريه ها كه اطرافش را گرفته بود به راه خويش ادامه داد, و كوچكترين خللى در تصميمش راه نيافت .سرانجام  رفت , و شهادت را دريافت . نه خود تنها, بلكه با اصحاب و فرزندان كه هر يك ستاره اى درخشان در افق اسلام بودند, رفتند و كشته شدند, و خون هايشان شن هاى گرم دشت كربلا را لاله باران كرد تا جامعه مسلمانان بفهمد يزيد (باقيمانده بسترهاى گناه آلود خاندان اميه ) جانشين رسول خدا نيست , و اساسا اسلام از بنى اميه و بنى اميه از اسلام جداست .
راستى هرگز انديشيده ايد اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرين حسين (ع ) به وقوع نمي پيوست و مردم يزيد را خليفه پيغمبر (ص ) مي دانستند, و آن گاه اخبار دربار يزيد و شهوت راني هاى او و عمالش را مي شنيدند, چقدر از اسلام متنفر مي شدند, زيرا اسلامى كه خليفه پيغمبرش يزيد باشد, به راستى نيز تنفرآور است ... و خاندان پاك حضرت امام حسين (ع ) نيز اسير شدند تا آخرين رسالت اين شهادت رابه گوش مردم برسانند.و شنيديم و خوانديم كه در شهرها, در بازارها, در مسجدها, در بارگاه متعفن پسر زياد و دربار نكبت بار يزيد, هماره و همه جا دهان گشودند وفرياد زدند, و پرده زيباى فريب را از چهره زشت و جنايتكار جيره خواران بنى اميه برداشتند و ثابت كردند كه يزيد سگباز وشرابخوار است , هرگز لياقت خلافت ندارد و اين اريكه اى كه او بر آن تكيه زده جايگاه او نيست . سخنانشان رسالت شهادت حسينى را تكميل كرد, طوفانى در جانها برانگيختند, چنان كه نام يزيد تا هميشه مترادف با هر پستى و رذالت و دنائت گرديد و همه آرزوهاى طلايى و شيطانيش چون نقش بر آب گشت .
نگرشى ژرف ميخواهد تا بتوان بر همه ابعاد اين شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت . از همان اوان شهادتش تا كنون , دوستان و شيعيانش , و همه آنان كه به شرافت و عظمت انسان ارج مي گذارند, همه ساله سالروز به خون غلتيدنش را, سالروز قيام و شهادتش را با سياهپوشى و عزادارى محترم مي شمارند, و خلوص خويش را با گريه بر مصايب آن بزرگوار ابراز ميدارند. پيشوايان معصوم ما, هماره به واقعه كربلا و به زنده داشتن آن عنايتى خاص داشتند. غير از اين كه خود به زيارت مرقدش مي شتافتند و عزايش را بر پا مي داشتند, در فضيلت عزادارى و محزون بودن براى آن بزرگوار, گفتارهاى متعددى ايراد فرموده اند.
ابوعماره گويد: روزى به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسيدم , فرمود اشعارى درسوگوارى حسين براى ما بخوان . وقتى شروع به خواندن نمودم صداى گريه حضرت برخاست , من مي خواندم و آن عزيز مي گريست , چندان كه صداى گريه از خانه برخاست . بعد از آن كه اشعار را تمام كردم , امام (ع ) در فضليت و ثواب مرثيه و گرياندن مردم بر امام حسين (ع ) مطالبى بيان فرمود. (21)
نيز از آن جناب است كه فرمود: گريستن و بي تابى كردن در هيچ مصيبتى شايسته نيست مگر در مصيبت حسين بن على , كه ثواب و جزايى گرانمايه دارد. (22) باقرالعلوم , امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم كه يكى از اصحاب بزرگ او است فرمود: به شيعيان ما بگوييد كه به زيارت مرقد حسين بروند, زيرا بر هر شخص باايمانى كه به امامت ما معترف است , زيارت قبر اباعبدالله لازم ميباشد. (23)
امام صادق (ع ) مي فرمايد: ان زيارة الحسين عليه السلام افضل ما يكون من الاعمال . همانا زيارت حسين (ع ) از هر عمل پسنديده اى ارزش و فضيلتش بيشتر است . (24) زيرا كه اين زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است كه به جهانيان درس ايمان و عمل صالح مي دهد و گويى روح را به سوى ملكوت خوبي ها و پاكدامني ها و فداكاري ها پرواز مي دهد. هر چند عزادارى و گريه بر مصايب حسين بن على (ع ), و مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشكوه و حماسه ساز كربلايش ارزش و معيارى والا دارد, لكن بايد دانست كه نبايد تنها به اين زيارت ها و گريه ها و غم گساريدن اكتفا كرد, بلكه همه اين تظاهرات , فلسفه ديندارى , فداكارى و حمايت از قوانين آسمانى را به ما گوشزدمينمايد, و هدف هم جز اين نيست , و نياز بزرگ ما از درگاه حسينى آموختن انسانيت و خالى بودن دل از هر چه غير از خداست ميباشد, و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضيه بپردازيم , هدف مقدس حسينى به فراموشى مي گرايد.

-----------------------------------------------------------

پي نوشتها:

 (1) در سال و ماه و روز ولادت امام حسين (ع ) اقوال ديگرى هم گفته شده است , ولى ما قول مشهور بين شيعه را نقل كرديم . ر. به . ك . اعلام الورى طبرسى , ص 213.
(2) احتمال دارد منظور از اسما, دختر يزيد بن سكن انصارى باشد. ر. به . ك . اعيان الشيعه , جزء 11 , ص 167.
(3) امالى شيخ طوسى , ج 1, ص 377.
(4) شبر بر وزن حسن , و شبير بر وزن حسين , و مبشر بر وزن محسن , نام پسران هارون بوده است و بوده است و پيغمبر اسلام (ص ) فرزندان خود حسن و حسين و محسن را به اين سه نام ناميده است - تاج العروس , ج 3 , ص 389, اين سه كلمه در زبان عبرى همان معنى رادارد كه حسن و حسين و محسن در زبان عربى دارد - لسان العرب , ج 66, ص 60.
(5) معانى الاخبار, ص 57.
(6) در منابع اسلامى درباره عقيقه سفارش فراوان شده و براى سلامتى فرزند بسيارمؤثر دانسته شده است . ر. به . ك . وسائل الشيعه , ج 15, ص 143 به بعد.
(7) كافى , ج 6, ص 33.
(8) مقتل خوارزمى , ج 1, ص 146 - كمال الدين صدوق , ص 152.
(9) سنن ترمذى , ج 5, ص 323.
(10) ذخائر العقبى , ص 122.
(11) الاصابه , ج 11, ص 30.
(12) سنن ترمذى , ج 5, ص 324 - در اين قسمت رواياتى كه در كتابهاى اهل تسنن آمده است نقل شد تا براى آنها هم سنديت داشته باشد.
(13) الاصابه , ج 1, ص 333.(14) تذكرة الخواص ابن جوزى , ص 34 - الاصابه , ج 1, ص 333, آن طور كه بعضى ازمورخين گفتهاند اين موضوع تقريبا در سن ده سالگى امام حسين (ع ) اتفاق افتاده است .
(15) ارشاد مفيد, ص 173.
(16) رجال كشى , ص 94 - كشف الغمة , ج 2, ص 206.
(17) مقتل خوارزمى , ج 1, ص 184 - لهوف , ص 20.
(18) روز هشتم ماه ذيحجه مستحب است كه حاجيها به منى بروند, و در آن زمان به اين حكم استحبابى عمل ميكردند, ولى در زمان ما مرسوم شده است كه از روز هشتم يكسره به عرفات ميروند.
(19) كامل الزيارات , ص 68 به بعد - مشير الاحزان , ص 9.
(20) لهوف , ص 53.
(21) كامل الزيارات , ص 105.
(22) كامل الزيارات , ص 101.
(23) كامل الزيارات , ص 121.
(24) كامل الزيارات , ص 147.
 



چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, :: 9:11 ::  نويسنده : صادق
چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, :: 19:39 ::  نويسنده : صادق

تقدیم به عاشقــان سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گام های محرم ناگزیر از رسیدن به سر منزل تاسوعا و عاشورای حسینی است. محرمی که با نام حسین(ع) پیوند خورده و هر یک از ایامش فکرها و دل ها را متوجه روزی می کند که بزرگ ترین مصائب دنیا را بهمراه دارد و با تاملی در چگونگی حوادثی که آنزمان در کربلا اتفاق افتاد اشک غم را در سوگ برترین انسان های عالم جاری می کند ...

مروری بر صفحات تاریخ نشان می‌دهد جنایت و كشتارهای فجیع انسانی در طول تاریخ كم نبوده‌اند. جنایاتی كه بیان آنها مو را بر تن انسان سیخ می‌كند. از جنایت مغول ها در نقاط مختلف خصوصاً خراسان گرفته تا كشتار سرخ‌پوستان آمریكا توسط مهاجران اروپایی و از تلفات جنگ‌های جهانی و حمله اتمی به هیروشیما گرفته تا كشتار در عراق و افغانستان توسط مهاجمانی که حقوق انسانها را نقص کردند. اما بسیاری از آنها در لابه‌لای تاریخ دفن شده‌اند و آنهایی هم كه گاه بیان می‌شوند یا برای زنده نگهداشتن‌شان یادبودی ساخته شده، هیچكدام جریان‌ساز و تحول‌آفرین نیستند. حتی كشتارهای گسترده در همین زمان‌های نزدیك خیلی سریع به فراموشی سپرده شده است.

اما دهه ی محرم 61 هجری و تاسوعا و عاشورای خونین آن سال هرگز از یادها نمی رود و هنوز هم که هنوز است مسلما بسیاری از شما عزیزان در هر شهر و محله ای كه در آن زندگی می‌كنید هیات و دسته‌ای دارید و در ایام محرم خصوصا در تاسوعا و عاشورا برای گریستن بر مظلومیت آقا اباعبدالله و تدبر و تفكر در چیستی و چرایی حركتش راهی تكیه و حسینیه ای می‌شوید. مگر راز زنده ماندن رشادت های حضرت ابوالفضل(ع) در روز تاسوعا و همینطور قیام امام حسین(ع) در روز عاشورا كه یك نیم‌روز بیشتر به‌طول نینجامید چیست؟ و چرا این حماسه پس از 14 قرن همچنان تحول‌آفرین و انسان‌ساز است؟ این راز ابعاد مختلفی دارد كه گرچه در این مختصر نمی گنجد ولی در این نوشتار تنها به گوشه ای از آنها اشاره می کنیم ...


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


روز تاسوعا (نهم محرم) در فرهنگ شیعه از دیرباز به عنوان روزی شناخته شده كه عزاداران و عاشقان اهل بیت(ع) ضمن بیان فضیلت های علمدار كربلا، به مرثیه سرایی و عزاداری برای او می پردازند. بیان جانفشانی ها و مصیبت های حضرت ابوالفضل(ع) در روز تاسوعای حسینی، باعث شده تا برخی چنین تصور كنند كه آن حضرت در روز تاسوعا به شهادت رسیده و به همین علت در این روز عزای سقای دشت كربلا را برپا می كنند در حالیكه نه تنها حضرت ابوالفضل(ع) بلکه همه یاران امام حسین(ع) در روز عاشورا جان خود را برای یاری دین خدا و امام خود فدا كردند. تاسوعا روزی است كه حسین(ع) و یارانش در كربلا توسط لشکر ابن زیاد و عمر بن سعد محاصره شدند. یكی از حوادثی كه در این روز اتفاق افتاد، امان نامه ای بود كه شمر برای حضرت ابوالفضل(ع) و برادرانش آورد ولی از آنجا که معرفت و جوانمردی حضرت ابوالفضل(ع) برای یاری امام حسین(ع) و اهل بیت امام حرف اول را می زد، آن امان نامه ی ننگین به تمسخر گرفته شد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


در چنین روزی بود كه به دستور عبیدالله بن زیاد، لشكر مجهزی از كوفه وارد كربلا شد و در عصر روز تاسوعا بود که حضرت اباعبدالله(ع) برای یاران خود خطابه ای خواندند و بیعت خود را از آنان برداشتند و سفارش كردند تا از تاریكی شب استفاده كرده و صحنه كربلا را ترک كنند تا جان خود را نجات دهند و بدینصوررت فرصتی فراهم آوردند تا هر كس می‌خواهد از ایشان جدا شود و به نقطه‌ای امن برود كه البته عده‌ای هم چنین كردند ولی آنها كه ماندند اعلام وفاداری و حمایت خود را تا پای جان اعلام كردند و برای همیشه ی تاریخ ماندگار شدند.

بنابراین حادثه عاشورا یك انتخاب آگاهانه و از روی بصیرت بوده است. همه كسانی كه در این واقعه شركت كردند از سرانجام خود آگاهی داشتند و به‌صورت اتفاقی و از سر غفلت آنجا نیامده بودند.

ویژگی مهم دیگر حادثه عاشورا، تلفیق شگفت‌انگیز و شورآفرین مظلومیت با عزت و اقتدار است.

جمعیتی اندك با ابزارآلات محدود جنگی در مقابل لشکری کاملا مجهز و ستیزه جو؛ در محاصره آب و عطش، اما از هیچ‌كدام ذره‌ای سستی، ترس و پشیمانی از این حضور نه دیده شد و نه شنیده ...


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

:: قدیمی ترین تابلو از واقعه عاشورا در سال 61 هجری ::

در حالات سالار شهیدان آمده است كه هر چه به ظهر عاشورا نزدیك‌تر می‌شدند چهره ایشان برافروخته‌تر
می‌شد و آخرین اذكار ایشان خطاب به پروردگار اظهار رضایت و تسلیم در برابر خواست الهی بوده است.

در مورد حضرت زینب(س) نیز این جمله قطعی است كه بعد از حادثه عاشورا در برابر طعن یزید فرمود:
"ما رأیت الا جمیلا". و شعار عاشورائیان در روز كربلا "هیهات من الذله" بود.

از دیگر خصوصیات حادثه عاشورا تركیب جمعیتی حاضر در آن واقعه است.

از طفل شش ماهه تا پیرمرد 90 ساله و از دختر 3 ساله تا جوانان و زنان میانسال.

از غلام سیاه تا صاحبان مقام و ثروت و از مسیحی تا مسلمان.

این جمعیت به ظاهر ناهمگن و نامتجانس در عین حال پیوندی عمیق و ناگسستنی با یكدیگر داشتند؛

پیوندی كه آنها را تا آخرین لحظه در اوج عزت و احترام گرد هم جمع كرده بود.

آنها كه شهید می‌شدند تا آخرین نفس به یاد بازماندگان بودند و بازماندگان در آرزوی پیوستن به شهدا،

نقطه كانونی و محور پیوند این جمع كسی نبود جز حسین بن علی(ع).

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

و اما آخرین و شاید اولین و مهم‌ترین راز ماندگاری عاشورا را در الهی و خدایی بودن این قیام باید جست.

در حادثه عاشورا هیچ معیاری جز رضایت خداوند و انجام تكلیف الهی موضوعیت نداشت.

عاشورا نمایشگاهى بود كه در آن ابعاد مختلف اسلام به نمایش گذاشته شد.

و واقعه ی عاشورا برای زنده نگه داشتن دین پیامبر اسلام(ص) و الگو قرار دادن راه و رسم آزادگی به بار نشست.

شهادت مظلومانه سید الشهدا(ع) و یارانش در کربلا، تاثیری بیدارگر و حرکت آفرین داشت،

و امتدادهای آن حماسه ی بزرگ در طول تاریخ، جاودانه ماند تا انسانهاى دیگر از آن الگو بردارى كنند،

و در هر جامعه ‏اى كه شرائط ظالمانه ی زمان امام حسین(ع) را پیدا كرد قیام حسینى به راه افتد.

چون امام‏ حسین(ع) دیگر مختص به یك زمان و مكان خاص نیست و
براى همیشه تاریخ است و چون روحى در كالبد اجتماع بشری همچنان حضور دارد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

همه را سرگشته و حیران خود كرده این واقعه ی جانگداز عاشورا

فریاد از این همه ماتم و عزا

عجیب حكایتی است، مصائب عاشورا

عاشورا كه می‌رسد، دل‌های شیعیانش در آتش عشق حسین(ع) می‌سوزد

هر عاشقی كه واقعه عاشقانه عاشورا را خوانده باشد، به راز و رمز آن پی برده باشد، دل از این عاشقی بر نمی‌كند و هر عاشورا عاشق‌تر هم می‌شود

و راه ادامه عاشقی، سرگشتگی و حیرانی در پیمان با حسین(ع) است

سر نهادن و جان دادن بر سر پیمان با اباعبدالله است

چراکه حسین تا ابد ماندگار است و راز و رمز ماندگاری شیعه هم در ماندگاری عشق به حسین(ع) است

دل شیعه باید همواره در آتش عشق حسین(ع) خانه كند و این عشق باید زیبا بماند

دل دادن به شوق وصال حسین(ع) و ویران شدن وجود آدمی در غم آن نازنین شقایق هستی

چون حسین زیباست و راه و رسمش ستودنیست

و اكنون كه تاسوعا و عاشورایی دگر در راه است، تشنگی ما فزونی می‌یابد

عطش عشق به حسین(ع) و ارادتمندی به ابوالفضل العباس(ع) در جانمان آتش می‌گیرد و می‌سوزد

این سوز دل با همین عطش سیراب می‌شود و حسین(ع) با لبیك

چراکه لبیك به حسین(ع) و درک رسالت او، پیمان با همه خوبی‌هاست


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

محــرم تــو

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ما را نسیم پرچم تو زنده می کند

زخمی است دل که مرهم تو زنده می کند

خشکیده بود چند صباحی قنات اشک

این چشمه را ولی غم تو زنده می کند

آه ای قتیل اشک، نفس های مرده را

شور تو، روضه و دم تو زنده می کند

ای خونبهای عشق، چه خوش گفت پیر ما:

اسلام را محرم تو زنده می کند

ما با غذای نذریتان رشد کرده ایم

جان را عطای حاتم تو زنده می کند

آقا جسارت است، ولی داغ شیعه را

انگشتر تو، خاتم تو زنده می کند

بالای تل هم آتش این قوم خفته را

آن خواهر مکرم تو زنده می کند

این کشته فتاده به هامون حسین اوست

خود را به اسم اعظم تو زنده می کند

فردای محشر و غم و طوفان وتشنگی

ما را امید زمزم تو زنده می کند

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



 



چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:, :: 19:18 ::  نويسنده : صادق

تاریخچه:

اولین سوگواری را زینب در مسجد کوفه بر امام حسین برگزار کرد. قبل از آن در کنار اجساد شهدا در کربلا برگزارشد


سوگواری

سابقهٔ سوگواری و برپایی عزاداری برای حسین بن علی به اولین روزهای بعد از عاشورا، در محرم سال ۶۱ هجری می‌رسد. از امام صادق چنین روایت شده‌است:

«پس از حادثهٔ عاشورا، هیچ بانویی از بانوان بنی‏هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانهٔ هیچ یک از بنی‏هاشم دودی که نشانهٔ پختن غذا باشد، بلند نشد، تا آن‌که، ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعهٔ خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته‏ایم»

اندوه سجاد، امام چهارم شیعیان، برای حسین بن علی به صورتی بود که دوران زندگی او، همراه با اشک بود. عمده اشک او بر مصایب سیدالشهداء بود و آن چه بر عموها، برادران، عموزاده‏ها، عمه‏ها و خواهرانش گذشته بود تا آن‏جا که وقتی آب می‏آوردند تا سجاد میل کند، گریه می‌کرد و می‏فرمود:

چگونه بیاشامم؛ در حالی که پسر پیامبر (ص) را تشنه کشتند؟ و می‏فرمود: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا را به یاد می‏آورم، گریه‏ام می‏گیرد».[۵]


ادبیات عاشورائی

بخش اندکی از قصیدهٔ «سیف فرغانی» (قرن ششم و متعلق به سرزمین کنونی فرغانه در ازبکستان) در مصیبت امام حسین (ع) و یاران باوفای او:

ای قوم، در این عزا بگریید  برکشتهٔ کربلا بگریید
در ماتم او خمش مباشید  یا نوحه کنید، یا بگریید
اشک از پی چیست؟ تا بریزید  چشم از پی چیست؟ تا بگریید

همچنین شعر معروف محتشم کاشانی (سدهٔ ۱۰ قمری) در رثای واقعه کربلا که اینگونه آغاز می‌شود:

باز این چه شورش است؟ که در خلق عالم است  باز این چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است؟
باز این چه رستخیز عظیم است؟ کز زمین  بی نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا؟ کزو  کار جهان وخلق جهان جمله درهم است
گویا، طلوع می‌کند از مغرب آفتاب  کآشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا، بعید نیست  این رستخیز عام، که نامش محرم است

نگرش اهل سنت

اغلب تاریخ نگاران اهل سنت از جمله محمد بن جریر طبری، بلاذری، ابن سعد، ابن قتیبه دینوری، احمد بن داوود دینوری و ابن اثیر واقعه کربلا را به تفصیل و بر اساس روایت ابومخنف بیان کرده‌اند، که تا حد زیادی با بیان تاریخ نگاران شیعه مشابه‌است.

همچنین عالمان اهل سنت مقام حسین بن علی را بسیار بزرگ می‌شمارند و او را از جمله اهل بیت پیامبر می‌دانند. با این حال رویکردهای مختلفی در خصوص قیام و شهادت و سوگواری بر او دارند. برخی چون غزالی قیام وی علیه خلیفه زمان را ناروا می‌دانند.[نیازمند منبع] برخی چون ابن تیمیه و سلفی‌ها سوگواری برای او را بدعت می‌دانند. با این حال برخی نیز سوگواری برای او را جایز می‌دانند. اهل سنت سرزمین‌های شرقی شامل کشورهای آسیای جنوبی و جنوب شرقی در مقایسه با کشورهای عربی دیدگاه بسیار مثبت تری درخصوص عزاداری دارند.


رسوم مردمی

در ماه محرم و بویژه روز عاشورا شیعیان و بسیاری از اهل سنت [نیازمند منبع]به سوگواری برای امام حسین می‌پردازند و بر مصائب وی و خانواده اش می‌گریند. هر چند سنت سوگواری از زمان امامان مرسوم بوده‌است، اما بتدریج تبدیل یک رسم اجتماعی گشته‌است و بسیاری از جنبه‌های عزاداری‌های عربی، ایرانی، ترکی، هندی و حتی مسیحی را جذب نموده‌است. این سوگواری در مناطق مختلف به صورت یک آیین مردمی درآمده‌است و شامل مراسم مختلفی می‌باشد.

در این روز مردان و زنان در بخش‌های جداگانه در حسینیه‌ها و مساجد گرد آمده و به سخنرانی‌های مذهبی، اشعار محزون، نوحه و سوز گوش داده و به گریه و ماتم می‌پردازند. در کشورهای عربی رسم مقتل خوانی نیز وجود دارد. در این روز مساجد و بسیاری از خانه‌ها غذای نذری می‌دهند.

تعزیه یا شبیه خوانی یکی دیگر از سنت‌های این روز است، که نوعی تئاتر خیابانی است و تعزیه خوانان با ایفای نقش شخصیت‌های واقعه کربلا آن را برای مردم بازآفرینی می‌کنند.

از جمله این مراسم دسته‌های عزاداری است که در آن مردان به سینه زنی و زنجیر زنی می‌پردازند و با خود علامت و علم حمل می‌کنند.[۶] از دیگر مراسم این روز در شهرهای کویری ایران «نخل برداری» است. نخل یک دست ساخته چوبی است که بسیار بزرگ و با عظمت می‌باشد و در ماه محرم با پارچه‌های مشکی و متفاوت تزیین می‌گردد و در عصر روز عاشورا این نخل توسط جمعیت بسیار زیادی از زمین بلند می‌شود و سه دور در حسینیه گردانده می‌شود و پس از آن مردم به عزاداری و سینه زنی و نوحه سرایی می‌پردازند.[۷]

گاه این رسوم صورتی غیر اسلامی پیدا کرده و علی رغم فتوای مراجع دینی[۸]، عزاداران با زنجیر به بدن خود آسیب می‌زنند[۹] و به قمه زنی می‌پردازند.


 سوگواری در میان غیر مسلمانان

سوگواری عاشورا مختص مسلمانان نیست. در ایران ارمنی‌ها نیز دستجات عزاداری دارند.[۱۰] [۱۱]

در ترینیداد و توباگو [۱۲] و جامائیکا[۱۳] تمامی گروه‌های قومی و مذهبی در مراسمی که به زبان محلی «هوسِی» خوانده می‌شود شرکت می‌کنند و به سوگواری می‌پردازند. [نیازمند منبع]


 پانویس

↑ در لغت، «عاشورا» به معنای «دهمین» است.
↑ تبدیل تاریخ هجری قمری به جلالی
↑ نفس المهموم
↑ امام حسن و امام حسین، ص ۱۴۵
↑ خصال، جلد ۱، صفحه ۱۳۱.
↑ [۱]
↑ [۲]
↑ ZANJEER OR QAMA ZANI ON ASHURA DURING MUHARRAM
↑ [۳]
↑ روزنامه همشهری ۸۳/۱۲/۳
↑ گزارشی از عزاداری اهل سنت، ارامنه و زرتشتیان ایران
↑ Korom, Frank J. (۲۰۰۳). Hosay Trinidad: Muharram Performances in an Indo-Caribbean Diaspora. University of Pennsylvania Press, Philadelphia. ISBN ۰-۸۱۲۲-۳۶۸۳-۱.
↑ Shankar, Guha (۲۰۰۳) Imagining India(ns): Cultural Performances and Diaspora Politics in Jamaica. Ph.D. Dissertation, University of Texas, Austin pdf

کتابهای مرتبط :
سید بن طاووس، لهوف
نفس المهموم
قیام امام حسین در منابع اهل سنت
حماسه حسینی، مرتضی مطهری
قیام امام حسین (ع)، اثر سید جعفر شهیدی
جامعه‌شناسی تحریفات عاشورا؛ دکتر سید عبدالحمید ضیایی، نشر هزاره ققنوس، چاپ دوم. ۱۳۸۵

منبع : ویکی پدیا

منتشر شده در وب سایت تبیان زنجان



پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, :: 21:9 ::  نويسنده : صادق

  برنا به نقل از آسوشیتدپرس: در دنیای امروز نسل بسیاری از گونه های جانوری مورد تهدید  و یا در حال انقراض است و در صورتی که این جانوران زیبا مورد حمایت و حفاظت ویژه قرار نگیرند، تنها تصاویر آنها برای آینده گان باقی خواهد ماند.


خرس قطبی(راسپوتین)


  خرس گریزلی
 

پلنگ






کرگدن سیاه آفریقای شرقی



پاندا


  گوریل



ببر بنگال



اورانگوتان



لاک پشت گلفینا


سوسمار درختی


لاک پشت آبی


یک نوع وزغ

 
بوزینه کوتوله


خوک خرطوم دراز



پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, :: 21:2 ::  نويسنده : صادق

حضرت علی (ع) می فرمایند:

در سگ ده صفت پسندیده است که مومن به داشتن یکی از آن صفات سزاروار است:

 

1-سگ را در میان مردمان،قدری نیست و این همان حال مسکینان و بیچارگان است.

 

2-مال وملکی ازآن سگ نیست و این صفت مجردان است.

 

3-سگ را خانه و لانه ای معین نیست و هرجا که رود،رفته است واین علامت متوکلان است.

 

4-سگ اغلب اوقات گرسنه است واین عادت صالحان است.

 

5-اگر سگ صد تازیانه از دست صاحب خود خورد،در خانه ی او را رها نمی سازد و این صفت مریدان است.

 

6-شب هنگام بجز اندکی نمی آرامد و این حالت محبان است.

 

7-اگر سگ رانده شود و ستم کشد لیکن چون او را بخوانند بدون دلگیری باز میگردد و این نشان فروتنان است.

 

8-به هر خوراک که صاحبش به او میدهد،راضی است و این حال قانعان است.

 

9-بیشتر لب فروبسته وخاموش است واین صفت خائفان است.

 

10-اینکه وقتی میمیرد ارثی از او باقی نمی ماند و این حال زاهدان است.

(نشان از بی نشان ها،چاپ هجدهم ج اول،ولئالی الاخبارج پنجم)



دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, :: 19:56 ::  نويسنده : صادق
یک شنبه 14 آبان 1391برچسب:, :: 21:12 ::  نويسنده : صادق
چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, :: 13:4 ::  نويسنده : صادق

         عید غدیر آمد و دل ها اسیر شد                                   مست از ولای حیدر و عشق امیر شد

       ای دل بگیر ذکر علی را شبانه روز                                از ذکر دلربای تو آقا که سیر شد؟

 

مهر تابان ولایت شد نمایان در غدیر

باز بخشید این بشارت، خلق را جان در غدیر

«هر که من مولاى اویم این على مولاى اوست»

این ندا پیچید در گوش بزرگان در غدیر

خاطر اهل ولا زین گفته شد امیدوار

ناامید از رحمت حق گشت شیطان در غدیر

 

عید إکمال دین و اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام فرخنده باد.

 

کارت پستال ویژه عید غدیر خم

 

کارت پستال ویژه عید غدیر خم

 



چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, :: 13:2 ::  نويسنده : صادق

دانستنی هایی درمورد عید غدیر خم

عکس, تصویر, مقاله درباره عید غدیر خم

اشاره

رخداد غدیر در ذى‏الحجه سال دهم هجرى، تنها یک حادثه تاریخى نیست؛
غدیر، تنها نام یک سرزمین نیست، یک تفکر است؛
نشانه‏اى است از تداوم خط نبوت؛
چشمه‏اى است که تا پایان هستى مى‏جوشد؛
غدیر، روز اکمال دین، اتمام نعمت و موجب خشنودى خداست؛
روز بزرگ، روز گشایش و روز تکامل است؛
غدیر، نه تاریخ است، نه جغرافیا و نه روایت، بلکه ولایت است؛
پیشوند غدیر، رسالت است و پسوند آن، ولایت و امامت.

معنای غدیر

غدیردرلغت به معنای آبگیر است؛ گودالی در بیابان که آب باران در آن گرد آید. در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، محلی است به نام «جُحفه» که در زمان رسول گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، کاروانیان حج گذار در آنجا از هم جدا می‏شدند و به طرف دیار خود می‏رفتند. در این محل، غدیر خم جای دارد. علت نام گذاری این غدیر به خم، آن است که آبگیر آنجا به شکل خُمِ رنگرزان بوده و برخی قبایل صحرایی، گاه جامه‏های رنگ کرده خود را در این آبگیر می‏شسته‏اند.

خلاصه واقعه غدیر خم

در سال دهم هجرت، رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به حج رفت و احکام آن را به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحتگاه جُحفه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه السلام را به جانشینی خود به آنان شناساند و فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست». البته جانشینی علی علیه السلام سال‏ها پیش در مکه و در جمع خاندان هاشم انجام گرفته بود، ولی در غدیر، به اطلاع عموم رسید.
پیام غدیر

داستان غدیر از عظمت و ضرورت ولایت و ریشه‏ای بدون این مسئله خبر می‏دهد. رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در آن هنگام و در زیر آن آفتاب سوزان. آن همه جمعیت را برای چه نگه می‏دارد و چه پیامی برای‏شان دارد.
این پیام اساسی‏ترین پیام دین او بود و به راستی رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بر عظمت و ضرورت آن واقف بود، که مردم را در آن گرمای سوزان نگه داشت و رسالت آسمانی خویش را به مسلمانان ابلاغ فرمود.

غدیر، خنثی کننده توطئه

آنچه می‏توانست همه نقشه‏های منافقان را یکجا خنثی، و اسلام را در چنان برهه حساسی حفظ کند، تعیین جانشین پیامبر و اعلان رسمی آن بود، چنان که حضرت زهرا(س) در این‏باره می‏فرمایند: «پیامبر در روز غدیر، عقد ولایت را برای علی علیه السلام محکم کرد». غدیر خم منافقان را فلج کرد و مانع اجرای نقشه‏ها و توطئه‏های شیطانی‏شان شد.
تاج ولایت

پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در غدیر خم عمامه خود را، که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین علیه السلام قرار دادندو انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویختند و فرمودند «عمامه تاج عرب است».

خلاصه مکتب وحی

«غدیر» عصاره و نتیجه خلقت و چکیده تمام ادیان الهی و خلاصه مکتب وحی است و صرفا واقعه‏ای تاریخی نیست. این نام مقدس، عنوان عقیده ما و اساس دین است. غدیر ثمره نبوت و میوه رسالت است غدیر تعیین کننده خط‏مشی مسلمانان تا آخرین روز دنیاست. غدیر ماجرایی سرنوشت‏ساز است که «خطبه غدیر» شاخص‏ترین و زنده‏ترین سند آن است.
غدیر؛ تداوم خط نبوت

واقعه غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله رخ داد و در آن علی علیه السلام به جانشینی آن حضرت صلی‏الله‏علیه‏و‏آله برگزیده شد، حادثه‏ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر می‏دهد. غدیر، نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه‏داران امامت است. آری، غدیر خم یک سرزمین نیست؛ چشمه‏ای است که تا پایان هستی می‏جوشد؛ کوثری است که فنا برنمی‏دارد؛ و افقی است بی‏کرانه و خورشیدی است عالم‏تاب.

غدیر و سرنوشت اسلام

بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله مهم‏ترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان می‏انجامید؛ چنان که خداوندمتعالی درآیه ۶۷ سوره مائده می‏فرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام نداده‏ای وخداوند تو را از مردم حفظ می‏فرماید».

حدیث غدیر خم یقینی است

واقعه غدیر خم، یکی از مسلّم‏ترین مسائل تاریخ اسلام است و صدها دانشمند از آن یاد کرده‏اند؛ مانند ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی. فیلسوف معروف، فارابی نیز بر همین اساس، به تحلیل فلسفه «امامت» پرداخته است. ابن سینا نیز به موضوع نص (حدیث صریح غدیر)، در کتاب شفا اهمیت داده است، و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. گذشته از علمای بزرگ شیعه که همه موثّق‏اند و حجت،ده‏ها و ده‏ها دانشمند و محدث و مورّخ و مفسر از اهل‏سنت نیز حدیث غدیر و واقعه آن را نقل کرده‏اند؛ مانند طبری و ابن اثیر و احمد حنبل.
اگر می‏شد…

اگر پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به سفارش‏های روز غدیر و موارد مکرر دیگری که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، علی علیه السلام را پیشوا معرفی فرموده بود عمل کرده بودند، اسلام جهان گیر می‏شد و دین خدا بشریت را به راه می‏آورد و عدالت و دادگری، آفاق تا آفاق گیتی را می‏گرفت. از اینجاست که همه هوشمندان تاریخ بشر که به گونه‏ای ازاین واقعه آگاهی یافته‏اند، از انحرافی که پس از رحلت پیامبر پیش آمد، اظهار تأسف کرده‏اند؛ از این جمله است ولتر، فیلسوف مشهور فرانسوی. وی تأسف خویش را چنین اظهار کرده است: «آخرین اراده محمد انجام نشد؛ او علی را به جای خود منصوب کرده بود…».

عید غدیر در احادیث

عید خلافت و ولایت

زیاد بن محمد گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و روز جمعه دارند؟ فرمود: «آری، روزی که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، امیرمؤمنان علی علیه السلام را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد».
برترین عید امت

رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «روز غدیر خم، برترین عیدهای امت من است، و آن روزی است که خداوند بزرگ دستورداد برادرم، علی بن ابی‏طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم به دست او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل، و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را دین آنان قرار داد».

عید آسمانی

حضرت امام رضا علیه السلام به نقل از جدّش امام صادق علیه السلام فرمود: «روز غدیر خم، درآسمان مشهورتر از زمین است».
عید پر برکت

امام صادق علیه السلام فرمود: «به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی روز غدیر را می‏شناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه می‏کردند. بخشش‏های خدا به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست».

روز سپاس و شادی

امام صادق علیه السلام فرمود: «عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست، و روز سرور و شادی است؛ به دلیل ولایت ما خاندان که خدا بر شما منت گذاشت. من دوست دارم شما آن روز را روزه بگیرید».
روز نیکوکاری و بخشش

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «یک درهم دادن به برادران با ایمان و معرفت در روز عید غدیر، برابر هزار درهم (در روزهای دیگر) است؛ بنابراین، در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان».

روز ناله نومیدی شیطان

امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرد که فرمود: «شیطان چهار بار ناله نومیدی سر داد؛ روزی که مورد لعن خدا قرار گرفت، روزی که از آسمان به زمین هبوط کرد، روزی که پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به پیامبری مبعوث شد، و روز عید غدیر خم».

پیام تبریک

غدیر، سرچشمه همیشه‏جوشان ولایت است که از سینه تفتیده «خم» به جام محبت دوست‏داران پیامبر و خاندانش جارى است. غدیر، شایسته هر ثناست که وحى از او پیراست و محمد بدو آراست و اسلام از او برخاست. غدیر، تفسیر بدر و احد و شأن نزول صفین و نهروان است. بدر، عدالت مى‏خواست؛ احد، شجاعت آرزو مى‏کرد؛ خیبر تماشاى صداقت را تمنا داشت و غدیر، آمین آن همه ثنا و دعا بود. غدیر، روز انسان است. غدیر، تداوم رسالت محمد صلی الله علیه و آله در ولایت على علیه‏السلام است. غدیر، عید پیمان و میثاق و عهد است. غدیر، عید عدالت و رهبرى است. عید امامت و ولایت بر عاشقان مبارک باد.

کوثرى از مِىِ غدیر

پیامبر در سال دهم هجرت حج گزارد و به سوى مدینه بازگشت. در روز هجدهم ذى‏حجه که قافله‏هاى بسیارى پیش از پیامبر حرکت مى‏کردند و عده‏اى از پسِ حضرت مى‏آمدند، پیامبر به سرزمین غدیر خم رسید. او به فرمان الهى دستور داد سواران و پیادگان توقف کنند، آنان که رفته‏اند، بازآیند و آنان که نیامده‏اند، برسند. سپس بر انبوهى از جهاز شتران فراز رفت و خداى را سپاس گفت و از اینکه به زودى از میان آنان خواهد رفت، خبر داد. سپس از آنان خواست درباره چگونگى ابلاغ رسالت وى گواهى دهند. مردمان فریاد برآوردند: شهادت مى‏دهیم که تو پیام حق را ابلاغ کردى، نصیحت کردى و جهاد نمودى. خداوند تو را پاداش نیکو دهد.
آن‏گاه از جایگاه والاى خود در میان امت سخن گفت و از آنان بر اولویت خود گواه خواست و پس از شنیدن پاسخ‏هاى یک‏صدا و بلند، دست على علیه‏السلام را گرفت و با شکوهى شگرف و فریادى رسا فرمود: «من کنت مولا فعلى مولاه.» سه بار این جمله را تکرار و بر یاوران و پذیرندگان ولایت او دعا کرد.

ویژگى‏هاى على علیه‏السلام از دیدگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم

حضرت محمد صلی الله علیه و آله بارها با اشاره به موقعیت معنوى امام على علیه‏السلام ، بر فضیلت‏هاى آن حضرت و وصى بودن ایشان تأکید ورزیده است. آن حضرت در گفتارى به دخترش، فاطمه علیهاالسلام مى‏فرماید: «اى فاطمه! آیا خشنود نیستى من تو را به همسرى کسى درآوردم که اسلامش پیش‏تر از دیگران و دانشش بیشتر از همگان است؟ به راستى، خداى تعالى به اهل زمین توجه فرمود و از میان ایشان، پدرت را برگزید و او را پیامبر قرار داد. بعد دوباره به آنها توجه فرمود و از ایشان شوهرت را برگزید و او را وصى قرار داد.» سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اى فاطمه! به راستى براى على فضیلت‏هایى است که هیچ‏کس آن را ندارد: تو که بانوى زنان بهشتى، همسر او هستى. دو نتیجه و زاده رحمت، حسن علیه‏السلام و حسین علیه‏السلام که فرزندزادگان من هستند، فرزندان او هستند. برادرش، جعفر بن ابى‏طالب کسى است که با دو بال در بهشت آراسته گردیده است و با فرشتگان هر کجا خواهد، پرواز مى‏کند. علم اولین و آخرین نزد اوست. او نخستین کسى است که به من ایمان آورد. او آخرین کسى است که هنگام مرگ با من دیدن مى‏کند. او وصى من و وارث همه اوصیاست».

غدیر در قرآن

آیه‏اى که پیش از اعلام رسمى ولایت امیر مؤمنان على علیه‏السلام نازل شد، از یک‏سو، بیان‏گر اهمیت فوق‏العاده غدیر و از سوى دیگر، نشان‏دهنده نگرانى‏هاى رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در این باره است: «اى پیامبر! آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً [به مردم] برسان و اگر [این کار را[ نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى. خداوند تو را از [خطرهاى احتمالى [مردم نگه مى‏دارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمى‏کند.» قرآن کریم، آشکارا اعلام نشدن ولایت على علیه‏السلام را با ناتمام ماندن رسالت الهى برابر مى‏داند و در مقابل نگرانى‏هایى که رسول خدا صلی الله علیه و آله داشت، وعده حفظ و حراست به ایشان داده مى‏شود.
آیه‏اى که پس از اعلام ولایت امام على علیه‏السلام در غدیر نازل شد، موجى از شادى را در دل‏هاى مؤمنان پدید آورد و آرامش و اطمینان خاطر به آنان بخشید: «امروز کافران از [زوال] دین شما ناامید شدند. بنابراین، از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمت‏ها را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم».

اوصاف غدیر در روایات

در فرهنگ شیعه و روایات اهل بیت علیهم‏السلام ، از عید غدیر با عظمت ویژه‏ای سخن به میان آمد و از آن با لقب‏ها و ویژگی‏های ممتازی نام برده شده است. برخی از آنان عبارتند از: روز خشنودی خدای رحمان، روز بسیار درود فرستادن بر محمد و آل محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، روز دست یافتن به رحمت پروردگار، روز عبادت کردن، روز پذیرفته شدن اعمال شیعیان، روز تزکیه، روز ریزش گناه، روز رها کردن گناهان بزرگ، روز وانهادن نافرمانی‏ها، روز راندن شیطان و ناخرسند گشتن آن، روز مستجاب شدن دعاها، روز داد و ستد با خدا، روز خواستن افزونی‏ها، روز گشایش، روز لبخند زدن به چهره مؤمنان، روز مژده دادن، روز مهر ورزیدن، روز تبریک گفتن، روز خشنودی و رضایت، روز آراستن، روز پوشیدن لباس‏های شایسته و افکندن جامه‏های سیاه،روز پیشی گرفتن، روزی که کلمات صریح درباره خاصان و افراد ویژه اعلان شد، روز پیمان و روز عیان شدن رازها.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم

شیخ صدوق در کتاب امالى، روایتى از امام باقر علیه‏السلام و آن حضرت از پدران پاکش نقل مى‏کند که روزى رسول اکرم صلی الله علیه و آله رو به امیر مؤمنان على علیه‏السلام کرد و فرمود: «اى على! خداوند آیه شریفه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ را درباره ولایت تو بر من نازل کرد، تا آن را تبلیغ کنم. به یقین، کسى که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، عملش باطل است».

عید غدیر از نگاه امام علی علیه السلام

ویژگی‏های روز غدیر

امام رضا علیه السلام در روایتی می‏فرماید: «در روزگار امیرمؤمنان علی علیه السلام ، یک‏سال روز جمعه با عید غدیر هم‏زمان گشت. آن حضرت بر فراز منبر رفت و خدا را چنان ستود که همانند آن شنیده نشده بود؛ ستایشی که کسی غیر از او درک نمی‏کرد. سپس به یارانش فرمود: «ای مؤمنان! امروز خداوند متعال، دو عید گران‏سنگ و بزرگ را به هم پیوسته است؛ دو عیدی که پایداری و استواری هر کدام از اینها به دیگری است تا پدیده زیبای خویش را پیش شما کامل کند. شما را به راه رشد آگاه سازد و به روشنایی هدایت کند. راه میانه‏اش را برای پیمودن شما هموار کند و بخشش گوارایش را برایتان بگستراند. بی‏تردید، امروز موقعیت عظیمی دارد. در این روز، گشایش رخ داده، نردبان [تکامل] برافراشته شده و دلیل‏ها آشکار گشته است. امروز، روز ظاهر شدن و پرده‏برداری از مقام پیراستگی [عصمت و امامت] است. روز کمال یافتن آیین و نمایان ساختن پیمان‏ها از دورویی‏ها و انکارهای آگاهانه است».

وظایف مؤمنان در روز عید غدیر

امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره وظایف مؤمنان در روز عید غدیر فرمود: «[در این روز] با گسترش دادن در هزینه و لوازم خانواده‏تان به سوی آنان بروید و به برادرانتان نیکی کنید. خدای را برای آنچه به شما بخشیده است، سپاس گویید. با هم باشید؛ که خداوند، جدایی و پراکندگی شما را سامان می‏بخشد. به یکدیگر نیکی کنید؛ که خداوند، الفت شما را پایدار می‏سازد. نعمت‏های خدا را به همدیگر هدیه دهید؛ که خداوند چندین برابر عیدهای پیشین و عیدهای آینده به شما پاداش می‏دهد؛ پاداشی که ویژه چنین روزی است. نیکی‏کردن در این روز، ثروت را ثمربخش می‏سازد و بر عمر می‏افزاید. هم‏دردی کردن و مهرورزی با یکدیگر در این روز، رحمت خداوندی را جلب می‏کند. آن اندازه که توان دارید از فضل خداوند برای برادران و خانواده‏تان با بذل آنچه موجود است، آماده و فراهم سازید. لبخند و شادمانی را میان خویش و در برخوردهایتان آشکار سازید و ستایش و سپاس خداوند را بر آنچه به شما بخشیده است، نمایان کنید».

حضرت فاطمه علیهاالسلام

از فاطمه زهرا علیهاالسلام پرسیدند که آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله پیش از رحلتش درباره امامت امیر مؤمنان على علیه‏السلام چیزى فرمود؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «عجبا! آیا روز غدیرخم را فراموش کرده‏اید؟»
امام حسن علیه‏السلام

امام حسن علیه‏السلام فرمود: امت مسلمان از پیامبر شنیدند که درباره پدرم فرمود: او براى من همچون هارون براى موسى علیه‏السلام است. همچنین دیدند که رسول خدا صلی الله علیه و آله او را در غدیرخم به عنوان امام نصب کرد.

امام حسین علیه‏السلام

امام حسین علیه‏السلام پیش از مرگ معاویه، خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنى‏هاشم را گرد آورد و فرمود: آیا مى‏دانید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، على علیه‏السلام را در روز غدیرخم به جانشینى خود برگزید؟ همگى گفتند: بله.

امام زین العابدین علیه‏السلام

ابن اسحاق، تاریخ‏نگار معروف مى‏گوید: به على بن حسین علیه‏السلام گفتم: «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» یعنى چه؟ حضرت فرمود: پیامبر خدا به مردمان خبر داد که امام بعد از خودش، امیر مؤمنان على علیه‏السلام است.

امام محمدباقر علیه‏السلام

اَبان بن تَغلب مى‏گوید: از امام باقر علیه‏السلام درباره این سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» پرسیدم. آن حضرت در پاسخ پیامبر فرمود: به مردمان گفت که امیر مؤمنان على علیه‏السلام در میان مردم، جاى‏گزین من خواهد بود.
امام صادق علیه‏السلام

در دوران زندگى امام صادق علیه‏السلام بر اثر جوّ مناسبى که براى نشر معارف اهل بیت علیهم‏السلام پیش آمد، حدیث غدیر بیش از همه دوره‏ها مطرح شده است. آن حضرت درباره روز غدیر مى‏فرماید: «رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر خم براى امیر مؤمنان على علیه‏السلام پیمان گرفت و مردم به ولایت او اقرار کردند. خوشا به حال آنان که بر ولایت او ثابت‏قدم ماندند و واى بر کسانى که آن پیمان را شکستند».
امام کاظم علیه‏السلام

در روزهایى که امام کاظم علیه‏السلام در زندان بود، روزى هارون، خلیفه عباسى ایشان را احضار کرد و درباره ولایت اهل بیت علیهم‏السلام بر مردم پرسید. حضرت فرمود: ما مى‏گوییم ولایت همه خلایق با ماست. دلیل ما، سخن پیامبر در غدیر خم است که فرمود: «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه».

عید غدیر از نگاه امام رضا علیه السلام

هدیه به یاران

طوسی، از یاران امام رضا علیه السلام نقل می‏کند: «در روز غدیر، شرف‏یاب محضر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام شدم. گرد ایشان گروهی از یاران خاصشان حضور داشتند. حضرت با اینکه خوراک و پوشیدنی و هدایا و حتی انگشتری و کفش‏هایی برای خانواده‏های آنان فرستاده بود، ولی آنها را برای افطار نیز نگهداشت. امام احوال آنان و کسانی را که پیرامونشان بودند، سامان بخشید. ایشان در آن روز… پیوسته ارجمندی و پیشینه روز غدیر را یادآور می‏شدند. حضرت در بخشی از سخنان خود، خطبه امیرمؤمنان علی علیه السلام را در سالی که عید غدیر با روز جمعه هم‏زمان شده بود، بیان کرد».

فضیلت روز عید غدیر

ابی نصر بَزَنْطی از یاران امام رضا علیه السلام می‏گوید: «خدمت آن حضرت بودم، درحالی‏که مجلس پر از جمعیت بود و با یکدیگر درباره غدیر گفت‏وگو می‏کردند. برخی از مردم این واقعه را منکر شدند. امام فرمود: پدرم از پدرش روایت کرد که: «روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین.» سپس فرمود: «ای ابی نصر! هرجا که هستی، در این روز نزد [قبر[ امیرمؤمنان علی علیه السلام باش. به درستی که در این روز، خداوند گناه شصت سال از مؤمنان و مسلمانان زن و مرد را می‏آمرزد و از آتش دوزخ آزاد می‏کند، چند برابر آنچه در ماه رمضان و شب قدر و شب عید فطر آزاد کرده بود.» ایشان سپس ادامه داد: «اگر مردم ارزش این روز را می‏دانستند، هر آینه، فرشتگان در هر روز ده مرتبه با آنان مصافحه می‏کردند».

امام حسن عسکرى علیه‏السلام

حسن بن ظریف مى‏گوید: به امام عسکرى علیه‏السلام نامه نوشتم و پرسیدم معناى سخن پیامبر درباره امیر مؤمنان على علیه‏السلام چیست که فرمود: «من کنتُ مولاه فهذا علىٌ مولاه.» حضرت فرمود: مقصود حضرت آن بود که او را نشانه‏اى قرار دهد که هنگام اختلاف، حزب خداوند با آن شناخته شوند.

پاس‏داشت غدیر؛ سنت نبوى

جوامع بشرى نیازمند یادآورى و حضور همیشگى هویت‏هاى فرهنگى و اصالت‏هاى معنوى است. زنده نگه داشتن شعایر الهى، رسالتى است که مرزبانان عقیده و ایمان، از جمله رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر آن تأکید داشته‏اند. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: «به من تبریک بگویید؛ زیرا خداوند مرا به پیامبرى و اهل‏بیتم را به امامت ممتاز ساخته است».
در روایت دیگرى پس از ذکر حدیث غدیر آمده است: «سپس رسول گرامى در خیمه مخصوص خویش نشست و به امیر مؤمنان على علیه‏السلام دستور داد در خیمه دیگرى بنشیند و به مردم امر فرمود به حضور على علیه‏السلام برسند و به او تبریک بگویند.» اینک و در عصر ما، شناختن مرزهاى بلند غدیر، بازگویى این شکوه و جشن و سرور این عید بزرگ، در راستاى آن پاس‏داشت است.

آداب غدیر

در تاریخ اسلام، غدیر و امامت همان اندازه اهمیت دارد که روز مبعث؛ زیرا غدیر، امامت را به وجود آورد و ادامه رسالت بود. حاج میرزا جواد ملکى تبریزى در این‏باره مى‏نویسد: «روز غدیر نسبت به مبعث، به منزله باطن از ظاهر و به منزله روح از انسان است؛ زیرا هر چه در مبعث از خیر و سعادت وجود دارد، مشروط به ولایت امیر مؤمنان و امامان است».
به دلیل اهمیت عید غدیر به عنوان بزرگ‏ترین و مهم‏ترین اعیاد اسلامى است که آداب بى‏شمارى براى آن بیان شده است. فراوانى آداب و اعمال این روز، با اعمال هیچ روزى قابل مقایسه نیست و در این آداب و اعمال، همه گروه‏ها مورد خطاب قرار گرفته‏اند. از جمله آداب عبادى این روز به نماز شب و روز غدیر، نماز مسجد غدیر، روزه، یاد خدا و پیامبر، زیارت امیر مؤمنان على علیه‏السلام و غسل مى‏توان اشاره کرد.
همچنین جشن و عید گرفتن، تبریک و تهنیت به پیامبر، امیر مؤمنان و یکدیگر، دید و بازدید، صدقه دادن، دیدار با رهبرى و بیعت و اتحاد و اجتماع، از جمله آداب اجتماعى و سیاسىِ سفارش شده در این روز است.

منابع :
ماهنامه گلبرگ، ش۱۳
ماهنامه گلبرگ، ش۲۶
ماهنامه گلبرگ، ش۷۰
ماهنامه گلبرگ، ش۸۲
ماهنامه گلبرگ، ش۹۴



چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, :: 12:51 ::  نويسنده : صادق

همه چیز درباره ی آجیل عید

آجیل

 

چه خوب است که آجیل فقط جزو خریدهای سال نو ما نباشد و در کنار انواع میوه‌ های خشک به عنوان یک میان وعده ی سالم هر روز در برنامه غذایی‌ مان دیده شود.

با وجود چاق کننده بودن آجیل، مطالعات و پژوهش ‌های بسیاری نشان داد‌ه ‌اند که مصرف آن ها می‌ تواند اثرات مثبتی بر سلامت بدن داشته باشد البته به شرطی که متعادل دریافت شوند.

در کل، مغزها منبع مناسب پروتئین، مواد معدنی و ویتامین ‌ها به شمار می‌ آیند و در هرم غذایی در کنار گوشت ‌های سفید تأمین ‌کننده ی پروتئین البته از نوع گیاهی آن هستند.

اما این که کدام‌ یک از مغز دانه ‌ها از بقیه بهترند امری کاملاً متفاوت بوده و افراد می ‌توانند طبق میل و ذائقه‌ شان از انواع آن ها استفاده کنند.

آجیل

گردو

گردو میزان قابل ‌توجهی کلسیم،‌ فسفر، آهن، پتاسیم، سدیم و ویتامین A دارد.

مغز گردو منبعی غنی از چربی ‌های سالم، غیر اشباع و فاقد کلسترول است و سیستم عصبی، عضلانی و ‌حتی عضلات قلب را تقویت می‌ کند. گردو حاوی مقدار زیادی انرژی است و می ‌تواند منبع خوبی برای تامین انرژی برای کودکان و سالمندان باشد.

بادام

بادام

بیشترین میزان ویتامین‌ E در بادام وجود دارد. بادام جدای از این ویتامین‌، پروتئین فراوانی نیز داشته و دارای منیزیم، پتاسیم، فسفر، مس، ویتامین B2 و نیاسین هم هست. کل چربی موجود در این مغز از نوع چربی خوب (اشباع ‌نشده) بوده و از نظر میزان کلسیم، بسیار غنی است و به همین دلیل، مصرف آن می‌ تواند نقش زیادی در رشد استخوان، جلوگیری از بروز پوکی استخوان و حفظ سلامت دندان‌ ها داشته باشد.

 

آجیل

بادام زمینی

بادام زمینی منبع غنی پروتئین و مملو از نیاسین (ویتامین B3) است که در کاهش چربی مضر خون نقش به ‌سزایی دارد. تحقیقات نشان داده اند، مصرف مرتب بادام زمینی می ‌تواند احتمال بروز دیابت نوع دوم را در زنان کم کند. به علاوه انواع ویتامین های موجود در آن، سلامت پوست، مو و عضلات را نیز حفظ خواهد کرد.

فندق

فندق حاوی مواد مغذی زیادی است. این مغز غنی از اسیدهای آمینه ضروری بوده و مقادیر زیادی ویتامین E دارد. فراموش نکنید که مقدار اسیدلینولئیک در فندق تازه بیشتر است و نوع خشک آن مقدار کمی از این اسیدچرب را دارد. جالب است بدانید که مطالعات نشان داده ‌اند، فولات موجود در فندق از بیماری ‌های قلبی‌ عروقی به خصوص در میانسالان و افرادی که سابقه این بیماری‌ ها در خانواده ‌شان وجود دارد، جلوگیری می‌ کند.

نخودچی و کشمش

نخودچی از جمله مواد غذایی است که به عنوان یک ترکیب پُرپروتئین توصیه می شود و می ‌توان آن را به بچه ‌ها و نوجوانان به عنوان یک میان وعده سالم توصیه کرد. کشمش هم تقریباً تمامی ‌خواص انگور را دارد و پتاسیم اش نیز بیشتر است بنابراین در کنترل بیماری فشار خون می تواند مؤثر باشد. به علاوه، خوردن این میوه خشک از پیشرفت آلزایمر در سالمندان جلوگیری می ‌کند.

مغزها جای خالی بسیاری از گروه های غذایی را پُر می کنند.

آجیل

آن روی سکه

آجیل‌ ها به واسطه ی چربی ای که دارند، پُرکالری هستند و هر گرم ‌شان 5 کیلوکالری انرژی به بدن می ‌رساند.

از نظر ارزش تغذیه ‌ای، یک نعلبکی آجیل دارای تقریبا 600 کیلوکالری انرژی است. بنابراین، توصیه می ‌شود که آن ها را به عنوان میان ‌وعده و در حد متعادل میل کنید زیرا وجود چربی‌ های متراکم در انواع آن ها به افزایش وزن و بروز چاقی می ‌انجامد.

 

آجیل شور

به علاوه، از آن جا که در تهیه انواع آجیل ‌ها از مقادیری زیادی نمک استفاده می ‌شود، مصرف بی ‌رویه شان، مخصوصا اگر میزان نمک بیش از حد متعارف باشد، ممکن است عوارضی را به خصوص برای بیماران قلبی ‌عروقی، افراد مبتلا به فشار خون و بیماران کلیوی به همراه داشته باشد بنابراین نوع خام آن بهتر از نوع شورشان است.

دیابتی ‌ها هم باید در مصرف این گروه غذایی دقت بیشتری به خرج دهند زیرا هر کالری اضافی دریافت شده می ‌تواند زمینه پیشرفت بیماری ‌شان را در آن ها افزایش دهد.

10 فرمان برای خرید، نگهداری و مصرف آجیل

آجیل رنگی

* از خرید و مصرف آجیل‌ های رنگ شده خودداری کنید. زیرا رنگ‌ هایی که برای رنگ کردن انواع تخمه، بادام و... استفاده می ‌شوند عمدتاً غیرمجاز بوده و گاهی حساسیت‌ های شدیدی را در مصرف‌ کننده ایجاد می ‌کنند.

* نگهداری طولانی آجیل، تغییرات شیمیایی را در پی داشته و باعث ایجاد بوی کهنگی با طعم نامطلوب می ‌شود بنابراین از مصرف آجیل کهنه جداً خودداری کنید.

* در صورتی که بر روی آجیل نظیر پسته، فندق و بادام زمینی سوراخ ‌هایی مشاهده کردید، از مصرف این گونه تنقلات خودداری کنید چرا که علامت آفت زدگی بوده و در داخل سوراخ‌ ها، لارو حشرات به صورت کرم‌ هایی به اندازه دانه برنج وجود دارد.

* ممکن است در مراکز عرضه آجیل، محصولاتی را که کهنه یا آفت‌زده هستند، مجدداً بو داده و یا مخلوط‌ کنند، در هنگام خریداری به این موضوع توجه کرده و مغزها را خام بخرید.

* نگهداری آجیل و خشکبار در مکان‌ های مرطوب، موجب کپک زدگی و قارچ زدگی شان می‌ شود که هم موجب تغییر شکل ظاهری، بو و طعم نامطبوع شان می‌ شود و هم در اثر ترشح بعضی از سموم، عوارض مختلفی را برای شما در صورت مصرف در پی خواهند داشت.

* مغز گردو نیز نسبت به آفات انباری و کپک‌ ها بسیار حساس است و در اثر نگهداری در شرایط نامناسب به سرعت آلوده می ‌شود بنابراین آن را حتماً در یخچال نگهداری کنید.

* تخمه آفتابگردان نیز ممکن است با رنگ مشکی شیمیایی رنگین شود، در هنگام خرید و مصرف به این موضوع نیز توجه کنید و از مصرف این نوع تخمه‌ ها بپرهیزید.

آجیل

* افلاتوکسین یکی از سموم مترشحه از نوعی کپک است که در هنگام برداشت، فرآوری یا حمل و نقل نامناسب در پسته، فندق یا بادام زمینی به وجود می ‌آید و بایستی تولید کنندگان و مصرف‌ کنندگان به این موضوع توجه داشته باشند.

* انواع آجیل باید در جای خشک و خنک نگهداری شود.

* از خریداری و مصرف انواع پسته، مغز گردو و... که توسط دوره گردها عرضه می‌ شوند، به دلیل این که عمدتاً از محصولات آلوده تهیه یا مخلوط شده با آن ها هستند، خودداری کنید.



شنبه 6 آبان 1391برچسب:, :: 19:50 ::  نويسنده : صادق

1- آذان الفار : مرزنجوش، چوهه کن
2- آذر بوی(چوبک) : عرطنیثا، نوعی بخور مریم
3- آذریون : آذرگون، همیشه بهار، سورج مکی
4- آرغیس : پوست ریشه زرشک
5- آس : مورد، مرسین، ادهیره
6- آطریلال : قازیاغی، کاک چنگی
7- آفتاب گردان : حشیشةالعقرب، صامریوما
8- آلو : اجاص، برقوق
9- آلبالو : قراصیا، آلی بالی، کراسیا
10- آلبالو تلخ : محلب، نیوند مریم، پیوند مریم
11- آملج : آمله
12- آمله پرورده : آمله ایست که در شیر یا مربا پرورده شده باشد
13- آناغالس : مرزنجوش نبطی
14- آنجلیقا : آنژلیکا، سنبل هندی
15- آویشن : صعتر، آویشم، کهلی اوتی
16- آهک : کلس، اکسید کلسیم
17- آهک زنده : آهکی که به آن آب نرسیده باشد
18- آهک کشته : آهکی که به آن آب ریخته باشند،هیدرات کلسیم
19- آهن : حدید، لوهه
20- ابار : سرب، رصاص الاسود، بنک
21- ابقر : شوره، بارود، اشوش، چهاکهار، نیترات دو پتاس
22- ابرون : حی العالم، همیشه بهار
23- ابریسم : ابریشم
24- ابوخلساء : هوچووه، انخوسا، هوا جیوا اوتی، تن جوب، شنگار، حنا الغول
25- ابوقانس : غاسول رومی
26- ابهل : میوه سرو کوهی(اورس)، اوهیرو هوبیر
27- اپیکا : ایف کاکوانا، اپیه کاکوانا
28- اترج : ترنج، بخوره
29- اثل : طرفا، شورگز، جز، جهاو
30- اثلق : پنج انگشت، فلفل کوهی، سنبهالو، فنجنکشت
31- اثمد : سنگ سرمه، سرمه اصفهانی
32- اجاص : آلو
33- احریض : قرطم
34- اخثاء : سرگین
35- اذاراقی : نوآومیک، جوزالقی، کوچله، تیربدین
36-اذخر : کاه مکه، تبن مکه، گورگیا
37- ارجوان : ارغوان
38- ارز : برنج، حاپول
39- ارزن : گاورس، جاورس، دخن، باجرا
40- ازگیل : زعرور، گویچ یمیشان
41- اسارون : ناردین، سنبل بری، تکر
42- اسپرک : خزام بلیخه
43- اسپر غم بیابانی : برنوف، شابانگ، شاهبانگ
44- اسپغول : بزرقطونا، تخم اسفرزه، اسپرزه، بنکو، قارنی، باروق
45- اسپندان : خردل سفید، اسپند،اسفند، دشتی
46- استبرق : عشر
47- استوخودوس : استوقدوس، شاهسپرم رومی، حزامی، دهارو
48- اسراش : سریش خنثی، اشراس
49- اسفرزه : اسپغول
50- اسفاناخ : سوماخیوس
51- اسفنج : کف دریا، زبدالبحر، موابادل
52- اسقوردیون : سیر دشتی، موسیر، ثوم بری، علف هندی،بلبوس
53- اسقیل : عنصل، پیاز موش، پیاز دشتی، کاندی
54- اسود : اهلیلج
55- اشترک : اصطرک، میعه یابسه، لبنی
56- اشق : صمغ شتر غار، اوشه، وشج، کاندر
57- اشنان : حرض، اشنان گازران، چوبک، چووه، غاسول رک چوبک
58- اشنه : دواله، مسک القرود، دوالک، چریره
59- اشوس : شوره، ابقر، نیترات دوپطاس، بارود
60- اصابع السفر : انگشت زرد، هنس بدی
61- اصطرک : اشترک
62- اصفر : اهلیلج
63- اظفار الطیب : ناخن پریان، ناخن بویا، نکه
64- اغاریقون : غاریقون، قارچ چمن
65- افتیمون : زیره یاکمون رومی، کشوث، اکاس بیل
66- افربیون : فرفیون
67- افسنتین : مروه، خارا گوش، شتارو
68- افیون : تریاک، شیره خشخاش
69- اقاقیا : شیره درخت اقاقیا، صمغ قرظ، کیکو
70- اقحوان : بابونه چشم گاوی، بابونه سفید
71- اقط : کشک، قروت
72- اقلیمیا : جوش کوره، خلطی که از فلزات گداخته بدست می آید
73- اکت مکت : نوعی سنگ هندی است
74- اکلیل الملک : ناخنک، شاه افسر، برنک
75- اگر : وج، اگیر
76- آمله : املج
77- امبر باریس : زرشک
78- انار : رمان
79- انار دشتی : قلقل، بشام، مغاث
80- انتیمون : انتیموان
81- انجدان : انگدان، کوله پر، بالدرغان
82- انجدان رومی : سیسیالوس، کاشم، کوله پر، گلپر
83- انجره : گزنه، قریص، کجیت کن، اتنکن
84- انجیر : هنجیر، تین
85- انزروت : عنزروت، کنجده، کحل کرمانی
86- انفحه : پنیر مایه
87- انغوزه : حلتیت، حلتیت منتن، انگژه
88- انگور : عنب، اوزوم، ناکهه
89- انیسون : بادیان رومی، رندنی
90- انیسون بری : بادیان ختایی
91- اهلیلج : هلیله که انواع آن زرد، سیاه، ختایی و کابلی است
92- ایرسا : سوسن آسمانی، سوسن چینی
93- ایل : گوزن، بزکوهی، گاو کوهی
94- بابونج : بابونه
95- بادام تلخ : لوز المر
96- بادام شیرین : لوز الحلو، لوز
97- بادرنج : بادرنگ، بادرنجو، ترنجان
98- باد روج : تره خراسانی، ریحان کوهی، حوک
99- بادنجان : باذنجان، پیکن
100- بادیان : رازیانه، رازیانج
101- بادیان ختایی : انیسون بری
102- بادیان رومی : انیسون
103- بارهنگ : بارننگ، لسان الحمل
104- باسلیق : رال، سندروس
105- باسلیقون : زیره کرمانی، زیره دشتی
106- باقلای مصری : ترمس، باقلی، فول
107- بالنجو : بالنگو، نوعی ریحان
108- بالنگ : بالنج
109- بذر البنج : بنگ دانه، سیکران، خداعة الرجال
110- برگ بو : رند، غار
111- برنج : ارزن
112- برنجاسف : قیصوم، بومادران نر
113- برنج کابلی : برنک کابلی، بابرنگ
114- بسباسه : بسباس، بزباز(پوست جوز بویا)
115- بسپایک : بسفایج، کهنکالی
116- بستان افروز : بهار، عین البقر، کوکنی
117- بسد : مرجان، بیخ مرجان
118- بشام : بلسان
119- بصل : پیاز
120- بطیخ : خربزه
121- بطیخ المهندی : دابوغه، هندوانه
122- بطیخ الملیون : گرمک
123- بقس : شمشاد
124- بقلة الزهرا : خرفه(سبزی حضرت زهرا سلام الله علیها)رجله، فرفین
125- بقلة الیمانیه : بستان افروز سبز رنگ
126- بکتر : فلوس، خیار چنبر
127- بلادر : بهلاوه
128- بلاذر : قرص کمر، قرص الظهر
129- بلاط : سنگ مرمر
130- بلبوس : اسقوردیون
131- بلح : غوره خرما، خرمای نارس
132- بلوط : مازو
133- بلیلج : بلیله، بهره
134- بن : درخت قهوه، رک قهوه
135- بندق : فندق
136- بنفسج : بنفشه معطر، بنفشه
137- بورق : بوره، تنکار، نطرون
138- بوزیدان : مستعجله، لوکری
139- بومادران : برنجاسف
140- به : سفرجل، حیوا
141- بهار نارنج : نارنج
142- بهمن : دو جور است، سرخ و سفید
143- بید : صعصاف
144- بید انجیر : کرچک، خروع، کنتون، آریند
145- بید انجیر ختایی : بید انجیر هندی، کرچک ختایی
146- بید مشک : خلاف البلخی
147- بیض : تخم مرغ
148- پسته : فستق
149- پنیرک : ختمی خبازی، خبازی، نان کلاغ
150- پنیر مایه : انفحه
151- پودنه : پونه، پودنج، حماحم، حبق
152- پونه کوهی : مشک طرامشیع
153- پیچک : نوعی لبلاب، عشقه
154- تاتوره : جوزماثل، تاتوله، جوزرق
155- تاجریزی سیاه : روپاس، انگور توره
156- تباشیر : طباشیر، تواشیر(ماده ایست که از نوعی نی ترشح میشود)
157- تباشیر فرنگی : سنگ مرمر ساییده
158- تبغ : تنباکو، توتون
159- تبن : کاه
160- تبن مکی : اذخر
161- ترشک : حماض، ترشه
162- ترمس : باقلای شامی، باقلای مصری
163- ترنجبین : شبنمی است که بر روی خارشتر مینشیند
164- تره : گندنا، کراث
165- ترتیزک : جرجیر، شاهی
166- تفاح : سیب درختی
167- تمر : خرما، کهجور
168- تمشک : علیق، توت سه گل، کورتیکان، تموش
169- توبال : ذرات مس سوخته که از مس گداخته جدا میشود
170- توت : فرصاد
171- تیواج : پوست زبان گنجشک
172- ثعلب : بوزیدان
173- ثفل : ته نشین، جرم چیزی که آبش گرفته شده
174- ثوم : سیر بستانی
175- جاکسو : تخم قدومه یا تودری
176- جبن : پنیر
177- جدوار : نوعی زرنباد، زرمبه، زنجبیل بیابانی
178- جزر : هویج، کاجر
179- جزر البری : هویج صحرایی، شقاقل
180- جعده : مریم نخودی، کلپوره
181- جفت الفستق : پوست روی پسته
182- جلجلان : گشنیز، کزبره
183- جلغوزه : میوه صنوبر
184- جلنار : گل انار فارسی، گل انار نر
185- جند بیدستر : غده ای در بدن سگ آبی
186- جو : شعیر
187- جوز : گردو، اخروت
188- جوز بویا : جوز الطیب
189- جوزق : پوست غوزه پنبه، جوزه
190- جیوه : زیبق، سیماب
191- جیوه کشته : جیوه ایست که با ماده دیگری آنقدر ساییده شود تا مضمحل شود
192- چای سبز : چای ختایی
193- چغندر : سلق
194- حب الملوک : دانه های کرچک هندی یا ختایی
195- حزا : نوعی از سداب
196- حزنبل : نوعی بهمن
197- حسن لبه : حصی لبان
198- حل : کنجد، سمسم
199- حلبه : شنبلیله، شنبلید
200- حماض : ترشک
201- حنطه : گندم،کیهون
202- حنظل : هندوانه ابوجهل، کبست
203- خارشتر : گیاه ترنجبین
204- خبازی : پنیرک
205- خبث الحدید : زنگ آهن، اکسید آهن
206- خبه : خاکشیر
207- خربزه : بطیخ
208- خربق سیاه : کندش
209- خردل سفید : اسفند دشتی، رشاد
210- خردل سیاه : خردل خوراکی معروف
211- خرفه : بقلة الزهرا
212- خرما : تمر
213- خروع : بید انجیر
214- خزامی : شب بو، خیری
215- خس : کاهو، خاس
216- خشخاش : این گیاه چند نوع دارد از آنجمله سفید و سیاه است
217- خشخاش بحری : مامیتا، مامیثا
218- خل : سرکه
219- خلاف البلخی : بید مشک
220- خمر : شراب
221- خوخ : شفتالو، هلو
222- خولنجان : خسرو دارو
223- خون سیاوشان : دم الاخوین
224- خیار چنبر : فلوس
225- دارچین ختایی : سلیخه
226- دار فلفل : فلفل دراز، پیپل
227- درمنه : شیح، شیح ارمنی
228- درونج : درونک، درونه
229- دلب : چنار، صنار
230- دم الاخوین : خون سیاوشان
231- دند : بید انجیر ختایی
232- دوالک : اشنه
233- دود القز : کرم ابریشم
234- دوقو : تخم شقاقل
235- دهن : روغن
236- ذباب : مگس
237- رازیانج : رازیانه
238- رازیانه بیابانی : بادیان دشتیپ
239- رازیانه رومی : انیسون
240- راسن : زنجبیل شامی
241- رال : باسلیقون، رال هندی(نوعی صمغ)
242- راوند : ریوند، ریشه ریواس
243- رجله : خرفه
244- رمان : انار
245- روبیان : ماهی روبیان، اربیان، میگو
246- روپاس : تاجریزی سیاه
247- روس : سماق
248- روغن : دهن
249- ریباس : راوند
250- زبان گنجشک : لسان العصافیر، مرغ زبانک
251- زبد : کره، مسکه
252- زبیب : مویز
253- زجمول : کشوث
254- زرآوند مدهرج : زرآوند ماده
255- زردچوبه : عروق الصفر
256- زرنباد : جدوار
257- زفت : صمغ صنوبر
258- زنجبیل : سونتهه
259- زنجفر : زنجرف، شنجرف، شنگرف
260- زنیان : هاضوم، اژغون، خردانه
261- زیره سفید : زیره سبز، زیره رومی
262- زیره دشتی : زیره سیاه، زیره کرمانی، باسلیقون
263- زیره نبطی : زیره سبز
264- ساذج هندی : تیزپات
265- سپستان : سبستان، لسوره
266- سداب : دو نوع است: بری و بستانی
267- سرنج : سلیقون
268- سرو کوهی : ابهل
269- سقز : بنه
270- سقمونیا : محموده
271- سکنجبین : مخلوطی از سرکه و شکر است
272- سعد : سعد کوفی
273- سلیخه : دارچین ختایی
274- سلیقون : سرنج
275- سنبل : ناردین
276- سنبل الطیب : علف گربه، والریان
277- سنبل هندی : آنژلیکا
278- سنجد : غبیرا
279- سندروس : صمغ سندروس، کهربا
280- سنگ سرمه : اثمد
281- سورنجان : بربری
282- سوس : شیرین بیان، ملتهی، متکی
283- سوسن : یاسمین
284- سوسن آسمانی : ایرسا
285- سیاهدانه : حبة السودا
286- سیب : تفاح
287- سیر : ثوم
288- شاهتره : شاهترج، شیطره
289- شاهدانه : شاهدانج، قنب
290- شاهی : ترتیزک
291- شبت : شوید
292- شب یمانی : زاج سفید
293- شراب : در زبان عربی بمعنی نوشیدنی و اصطلاحا بمعنی شربت است
294- شعیر : جو
295- شفتالو : خوخ
296- شکر تیغال : مان گیاه، تیهال
297- شلجم : شلغم، لفت
298- شمشاد : بقس
299- شنبلیله : حلبه
300- شونیز : سیاه دانه
301-شوید : شبت
302- شیتره : شاهتره
303- شیح : درمنه
304- شیر : لبن
305- شیرین بیان : سوس
306- صبر زرد : ایلیا
307- صبر سقوطری : صبری است که در جزیره سقوطر هند بدست آمده است
308- صعتر : آویشن، اویشم، کلکلیک، ساتر
309- صفصاف : بید
310- صندل : نوعی چوب که که سفید،زرد یا سرخ است
311- عدس : مرجومک، مسور
312- عقاب : نوشادر
313- عفص : مازو، مازو پهل
314- علیق : تمشک
315- عنب : انگور
316- عنب الثعلب : تاجریزی سیاه
317- عنبر : ماده خوشبویی است که از نوعی نهنگ بدست می آید
318- عنزروت : انزروت
319- عنصل : اسقیل
320- غبیرا : سنجد
321- فجل : ترب
322- فرصاد : توت
323- فستق : پسته
324- قارچ : فطر
325- قارچ چمن : غاریقون
326- قازیاغی : اطریلال
327- قاقله کبار : هل باد
328- قداح : بهارنارنج
329- قدومه : تودری
330- قردمانا : کراویه، زیره دشتی
331- قرص الظهر : بلادر
332- قرصعنه : شقاقل
333- قرص کمر : بلاذر
334- قرنفل : میخک
335- قطن : پنبه
336- قطونا : اسفرزه
337- قلقطار : زاج زرد
338- قلومس : تنباکو
339- قیصوم : بومادران
340- کاسنی : هندبا
341- کاشم : انجدان رومی
342- کاکنج : عروس پشت پرده
346- کتیرا : کثیرا
347- کدو : قرع
348- کرچک : بید انجیر
349- کراویه : زیره سبز، زیره رومی
350- کراویه دشتی : زیره سیاه، زیره کرمانی
351- کزبزه : گشنیز، جلجلان
352- کف دریا : زبد البحر
353- کلپوره : جعده
354- کمون : زیره
355- کنجد : سمسم
356- کنجده : انزروت
357- کوله پر : انجدان رومی
358- کهربا : صمغ فسیل شده نوعی کاج
359- گز : اثل
360- گزنه : انجره
361- گل ارمنی : نوعی از خاک ارمنستان
362- گل عنبر بو : جعده
363- لاک : لک، نوعی صمغ است که در هند بدست می آید که برای لاک کردن و مهر نمودن و نیزدر رنگرزی از آن استفاده مینموده اند
364- لبان : کندر
365- لسان البقر : زبان گاو
366- مارچوبه : هلیوم، هلیون، مارگیا
367- مازو : عفص
368- مامیثا : خشخاش بحری
369- ماهی روبیان : میگو
370- محموده : سقمونیا
371 - مخلصه : گل کتانی
372- مرزنجوش : مرزنگوش، سرمق، دوما
373- مریم نخودی : جعده
374- مشک : ماده معطری که از پوست شکم آهوی ختن بدست می آید
375- مشک طرامشیع : پونه کوهی
376- مصطکی : علک رومی
377- مقل : نوعی صمغ است
378- ملح : نمک
379- مورد : آس
380- مویز : زبیب
381- میخک : قرنفل
382- نعناع : نعنع
383- نوشادر : کلرور آمونیم
384- نیلوفر : نیلو پهل
385- وج : اگر
386- وسمه : کتم(به آن رنگ ریش هم گفته میشود)
387- هل باد : هل کبار، قاقله کبار
388- هلیله : اهلیلج
389- هلیمو : ریشه ترشک صحرایی
390- همیشه بهار : ابرون
391- هندبا : کاسنی
392- هندوانه : بطیخ الهندی
393- هندوانه ابوجهل : حنظل
394- هویج : جزر
395- هویج صحرایی : شقاقل
396- یاقوت : از سنگهای قیمتی است
397- یبروج : مهرگیاه
398- یتوع : نام عمومی گیاهانیکه با شکستن شاخه آنها شیرابه ای خارج میشود
399- یسر : چوبی است سیاه رنگ، چوب بان
400- یمسو : شوره



شنبه 6 آبان 1391برچسب:, :: 19:9 ::  نويسنده : صادق
پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, :: 13:21 ::  نويسنده : صادق

 

 

همزمان با عيد قربان دلت را قرباني محبت ،عشق ،صميميت و مهرباني من کن .
-----------
عيد قربان مبارک - تبريک عيد قربان
-----------
هميشه آرزو داشتم جگرتو بخورم و الان خيلي خوشحالم. چون فردا ديگه به آرزوم ميرسم.
-----------
Sms Eyde Gorban - عید قربان مبارک
 -----------
اين روزا خيلي مواظب خودت باش
, جونت در خطره, ممکنه سرت رو ببرن،
اين اس ام اس رو براي گوسفنداي ديگه هم بفرست
, پيشاپيش عيد قربان مبارک
-----------
عيد قربان مبارک - پیامک عید قربان
-----------
چند روز ديگه بيشتر زنده نيستي،
از فرصتي که داري
لذت ببر گوسفند عزيز، پيشاپيش فرا رسيدن
عيد قربان رو بهت تسليت مي گم
-----------
عيد قربان مبارک - اس ام اس عید قربان
 -----------
اين دو سه روز رو رژيم بگير تا لاغر شي که انتخابت نکنن! اينو به بقيه گله هم بگو.
عيد قربان پيشاپيش مبارک
-----------
عيد قربان مبارک - مسیج عید قربان
-----------
عيد قربان نزديکه، اين جماعت براشون گاو و گوسفند فرقي نمي کنه... نگرانتم!
-----------
عيد قربان مبارک - Sms عید قربان
-----------
عيد قربان نزديک است تا مي توني علف بخور قيمتت بره بالا
-----------
عيد قربان مبارک - تبریک عید قربان 
 -----------
عيد قربون پارسال که در رفتي امسال چيکار مي خواي بکني؟
-----------
عيد قربان مبارک - عید سعید قربان
-----------
اگر زنده اي sms بده (طرح آمار گيري از بازماندگان عيد قربان)
-----------
عيد قربان مبارک - اس ام اس جدید
-----------
به حرمت آفريده شدن اولين گوسفنده آسماني که جان حضرت اسماعيل را نجات داد 7 مرتبه با صداي بلند بگو بع بع
-----------
عيد قربان مبارک - پیامک جدید
-----------
عيد سعيد قربان لغو شد ! ( ستاد روحيه دهي به گوسفندان )
-----------
عيد قربان مبارک - Sms jadid
 -----------
بهت تبريک ميگم ، کاري که تو کردي واقعا شاهکار بود .خيلي حرفه اي هستي، هيچکي فکرشو نميکرد بتوني ديروز از زير تيغ فرار کني تو باعث افتخار بقيه گوسفندايي!
-----------
عيد قربان مبارک - Sms جدید
 -----------
عيد قربان ، پر شکوهترين ايثار و زيباترين جلوه ي تعبد در برابر خالق يکتا بر شما مبارک
----------- 
عيد قربان مبارک - پیغام تبریک عید فطر
-----------
عيد سعيد «قربان»، جشن «تقرب» عاشقان حق مبارک!!!
-----------
Sms Eyde Gorban - عید قربان مبارک
-----------
روز اوج بندگي و تجلي ايثار ابراهيمي مبارک.
عيد اضحي رسم و آئين خليل آزرست بعد آن ،عيد غدير، روز ولاي حيدر است عيد قربان و پيشاپيش عيد سعيد غدير مبارک
-----------
Sms Eyde Gorban - عید قربان مبارک
-----------
نام نويسي جهت اعزام فوري به حج تمتع امسال شروع شده است جهت اقدام به دفتر تهيه و توزيع چهار پايان جهت ذبح در عيد قربان اقدام فرمائيد !!!
-----------
عيد قربان مبارک - اس ام اس جدید
-----------
عيد سعيد قربان ، جشن «تقرب» عاشقان حق مبارك.
-----------
عيد قربان مبارک - پیامک عید قربان
-----------
يک شاخه گل سپيد تقديم تو باد .. رقصيدن برگ بيد تقديم تو باد .. تنها دل تنگيست سرمايه ي من .. آن هم شب پاک عيد تقديم تو باد .. عيد مبارک 
 -----------

 

 

 

 

 

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, :: 13:19 ::  نويسنده : صادق

   

عيد قربان كه پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهي و شعور) و منا (سرزمين آرزوها، رسيدن به عشق) فرا مى رسد، عيد رهايى از تعلقات است. رهايى از هر آنچه غيرخدايى است. در اين روز حج گزار، اسماعيل وجودش را، يعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنيوى پيدا كرده قربانى مى كند تا سبكبال شود.

صداي پاي عيد مي آيد. عيد قربان عيد پاك ترين عيدها است عيد سر سپردگي و بندگي است. عيد بر آمدن انساني نو از خاكسترهاي خويشتن خويش است. عيد قربان عيد نزديك شدن دل هايي است كه به قرب الهي رسيده اند. عيد قربان عيد برآمدن روزي نو و انساني نو است.

... و اكنون در منايي، ابراهيمي، و اسماعيلت را به قربانگاه آورده اي. اسماعيل تو كيست؟ چيست؟ مقامت؟ آبرويت؟ موقعيتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاكت؟ ... ؟

اين را تو خود مي داني، تو خود آن را، او را - هر چه هست و هر كه هست - بايد به منا آوري و براي قرباني، انتخاب كني، من فقط مي توانم " نشاني ها "يش را به تو بدهم:

آنچه تو را، در راه ايمان ضعيف مي كند، آنچه تو را در "رفتن"، به "ماندن" مي خواند، آنچه تو را، در راه "مسئوليت" به ترديد مي افكند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگي اش نمي گذارد تا "پيام" را بشنوي، تا حقيقت را اعتراف كني، آنچه ترا به "فرار" مي خواند، آنچه ترا به توجيه و تاويل هاي مصلحت جويانه مي كشاند، و عشق به او، كور و كرت مي كند، ابراهيمي و "ضعف اسماعيلي" ات، ترا بازيچه ابليس مي سازد.
... و اكنون در منايي، ابراهيمي، و اسماعيلت را به قربانگاه آورده اي. اسماعيل تو كيست؟ چيست؟ مقامت؟ آبرويت؟ موقعيتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاكت؟ ... ؟

در قله بلند شرفي و سراپا فخر و فضيلت، در زندگي ات تنها يك چيز هست كه براي به دست آوردنش، از بلندي فرود مي آيي، براي از دست ندادنش، همه دستاوردهاي ابراهيم وارت را از دست مي دهي، او اسماعيل توست، اسماعيل تو ممكن است يك شخص باشد، يا يك شيء، يا يك حالت، يك وضع، و حتي، يك " نقطه ضعف"!

اما اسماعيل ابراهيم، پسرش بود!

سالخورده مردي در پايان عمر، پس از يك قرن زندگي پر كشاكش و پر از حركت، همه آوارگي و جنگ و جهاد و تلاش و درگيري با جهل قوم و جور نمرود و تعصب متوليان بت پرستي و خرافه هاي ستاره پرستي و شكنجه زندگي. جواني آزاده و روشن و عصياني در خانه پدري متعصب و بت پرست و بت تراش! و در خانه اش زني نازا، متعصب، اشرافي: سارا.

و اكنون، در زير بار سنگين رسالت توحيد، در نظام جور و جهل شرك، و تحمل يك قرن شكنجه "مسئوليت روشنگري و آزادي"، در "عصر ظلمت و با قوم خو كرده با ظلم"، پير شده است و تنها، و در اوج قله بلند نبوت، باز يك "بشر" مانده است و در پايان رسالت عظيم خدايي اش، يك "بنده خدا" ، دوست دارد پسري داشته باشد، اما زنش نازا است و خودش، پيري از صد گذشته، آرزومندي كه ديگر اميدوار نيست، حسرت و يأس جانش را مي خورد.

خدا، بر پيري و نااميدي و تنهايي و رنج اين رسول امين و بنده وفادارش - كه عمر را همه در كار او به پايان آورده است، رحمت مي آورد و از كنيز سارا - زني سياه پوست - به او يك فرزند مي بخشد، آن هم يك پسر! اسماعيل، اسماعيل، براي ابراهيم، تنها يك پسر، براي پدر، نبود، پايان يك عمر انتظار بود، پاداش يك قرن رنج، ثمره يك زندگي پرماجرا، تنها پسر جوان يك پدر پير، و نويدي عزيز، پس از نوميدي تلخ.

و اكنون، در برابر چشمان پدر - چشماني كه در زير ابروان سپيدي كه بر آن افتاده، از شادي، برق مي زند – مي رود و در زير باران نوازش و آفتاب عشق پدري كه جانش به تن او بسته است، مي بالد و پدر، چون باغباني كه در كوير پهناور و سوخته ي حياتش، چشم به تنها نو نهال خرّم و جوانش دوخته است، گويي روئيدن او را، مي بيند و نوازش عشق را و گرماي اميد را در عمق جانش حس مي كند.
در قله بلند شرفي و سراپا فخر و فضيلت، در زندگي ات تنها يك چيز هست كه براي به دست آوردنش، از بلندي فرود مي آيي، براي از دست ندادنش، همه دستاوردهاي ابراهيم وارت را از دست مي دهي، او اسماعيل توست، اسماعيل تو ممكن است يك شخص باشد، يا يك شيء، يا يك حالت، يك وضع، و حتي، يك " نقطه ضعف"!

در عمر دراز ابراهيم، كه همه در سختي و خطر گذشته، اين روزها، روزهاي پايان زندگي با لذت "داشتن اسماعيل" مي گذرد، پسري كه پدر، آمدنش را صد سال انتظار كشيده است، و هنگامي آمده است كه پدر، انتظارش نداشته است!

اسماعيل، اكنون نهالي برومند شده است، جواني جان ابراهيم، تنها ثمر زندگي ابراهيم، تمامي عشق و اميد و لذت پيوند ابراهيم!

در اين ايام، ناگهان صدايي مي شنود:

"ابراهيم! به دو دست خويش، كارد بر حلقوم اسماعيل بنه و بكُش"!

مگر مي توان با كلمات، وحشت اين پدر را در ضربه آن پيام وصف كرد؟

ابراهيم، بنده خاضع خدا، براي نخستين بار در عمر طولاني اش، از وحشت مي لرزد، قهرمان پولادين رسالت ذوب مي شود، و بت شكن عظيم تاريخ، درهم مي شكند، از تصور پيام، وحشت مي كند اما، فرمان فرمان خداوند است. جنگ! بزرگترين جنگ، جنگِ در خويش، جهاد اكبر! فاتح عظيم ترين نبرد تاريخ، اكنون آشفته و بيچاره! جنگ، جنگ ميان خدا و اسماعيل، در ابراهيم.

كرپن ها، همان روحانيان دين "مهر" بوده اند و به دليل قرباني كردن "گاو" از سوي ايشان، واژهي "قرباني" نيز از همينان برگرفته شده است.

عيد قربان ريشه در دوران ماقبل تاريخ بشر دارد. انسان اوليه كه از فهم طبيعت عاجز است، براي به دست آوردن ترحم خدايان دست به قرباني كردن حيوانات و انسان ها مي زند. اين رسم نزد همه ملل و اديان به اسامي مختلف موجود بوده است. اين سنت طولاني بشري در اسلام نيز پذيرفته شده است.

در روايات مختلف ديني آمده است كه ابراهيم در سن بالا داراي فرزندي شد كه او را اسماعيل نام نهاد و برايش بسيار عزيز و گرامي بود. اما مدتها بعد، هنگامي كه اسماعيل به سنين نوجواني رسيده بود، فرمان الهي چندين بار در خواب به ابراهيم نازل شد و بدون ذكر هيچ دليلي به او دستور داده شد تا اسماعيل را قرباني كند.

او پس از كشمكشهاي فراوان دروني، در نهايت با موافقت خالصانه فرزندش، به محل مورد نظر مي روند و ابراهيم آماده سر بريدن فرزند محبوب خود مي شود. اما به هنگام انجام قرباني اسماعيل خداوند كه او را سربلند در امتحان مي يابد، گوسفندي را براي انجام ذبح به نزد ابراهيم مي فرستد.

اين ايثار و عشق پيامبر به انجام فرمان خدا، فريضه اي براي حجاج مي گردد تا در اين روز قرباني كنند و از اين طريق براي يتيمان و تهيدستان خوراكي فراهم سازند. در اين روز همچنين مستحب است كه نماز عيد قربان برپا گردد. نماز عيد قربان بايد در فاصله زماني طلوع آفتاب روز عيد تا ظهر خوانده شود و شامل دو ركعت است.

اولين معنايي كه از عيد به ذهن مي رسد، تغييراتي است كه انسان از ظاهر خود و يا در طبيعت مي بيند . اين آرايش ظاهري همچون پوشيدن لباس نو و آمدن بهار طبيعت به يك معنا عيد ناميده شده است .
عيد قربان ريشه در دوران ماقبل تاريخ بشر دارد. انسان اوليه كه از فهم طبيعت عاجز است، براي به دست آوردن ترحم خدايان دست به قرباني كردن حيوانات و انسان ها مي زند. اين رسم نزد همه ملل و اديان به اسامي مختلف موجود بوده است. اين سنت طولاني بشري در اسلام نيز پذيرفته شده است.

در روايتي از امير المومنين علي عليه السلام آمده است كه : هر روزي كه انسان در آن به زشتي آلوده نگردد آن روز عيد است چرا كه زشتي مهمترين بستر ظهور نزاع ميان آدميان است و باعث بر هم خوردن آرامش دروني و بيروني انسان ها مي گردد و اين همان چيزي است كه با عيد يعني آرامش و شادماني منافات دارد .

از سوي ديگر حركت انسان ها به سوي علم و معرفت همواره با شادماني و نشاط توأم است خاصه آن كه وقتي انسان معناي جديدي كشف ميكند ، ابتهاج زائد الوصفي تمام وجود آدمي را در بر ميگيرد ، آن لحظه تازه عيد ناميده ميشود .

معناي ديگري كه از عيد عارفان به ما آموخته اند، جان باختن و قرباني كردن جان خويش در پاي معشوق است. و نماد ظاهري آن ايام حج و عيد قربان است كه حيواني را انسان به عنوان تحفه و هديه به طرف جايگاه معيني مي برد تا براي كامل شدن عبادت قرباني كند. مولوي در اين معنا گفته است:

خويش فربه مي نماييم از پي قربان عيد                      كان قصاب عاشقان بس خوب و زيبا مي كشد

كشته شدن در پاي محبوب و قرباني كردن خود مهمترين تعريفي است كه مولوي از عيد به ما مي دهد.

در تمامي اين تعريف ها عيد براي انسان مطرح شده است، يعني ما در شرايط ويژه اي احساس مباركي و نو شوندگي داريم . اما به نظر مي رسد اين تازگي قبل از آن كه در رابطه با ما معني شود در باره توليد كننده اين شرايط يعني خداوند بايد معنا شود. چون خداوند "بديع السموات و الارض است " و خود را با عنوان "فتبارك الله احسن الخالقين" به ما معرفي نموده است . و از سوي ديگر اين مباركي در تمامي ملك و ملكوت عالم جاري است، لذا از اين خداي بزرگ و مبارك ميتوان هر لحظه طعم مباركي را چشيد به همين دليل اگر عيدي است اولاً از آن خداست نه از آن آدميان، و اين معنا با ساير تعاريف آمده در باب عيد يك فرق گوهري دارد كه آن محوريت خداست .

قرباني رمز فداكاري و از خودگذشتگي و دادن جان در راه محبوب و حد نهايي تسليم در برابر معبود است يعني همچنان كه خون اين قرباني را در راه تو اي خالق يكتا بي دريغ مي ريزم حاضرم بدون هرگونه تعقل در راه دفاع از حريم دين و اجراي فرامين آسماني تو از جان خود نيز بگذرم و خون خود را تقديم پيشگاه اقدست نمايم.

زماني كه حيواني در روز عيد قربان در وادي منا به دست حجاج مسلمان ذبح مي شود و نغمه روحاني "بسم الله وجهت وجهي للذي فطر السموات والارض" طنين در فضاي قربانگاه مي افكند خاطره اعجاب انگيز و الهام بخش دو عبد موحد و دو بنده با اخلاص خدا ابراهيم و اسماعيل را در دل ها زنده مي سازد.

پدري پير و كهنسال با چهره اي نوراني و ملكوتي كه آثار عظمت و جلالت روحي از سيماي متين و آرام او نمايان است بر بالين فرزند جوان و خوش سيماي خود ايستاده آستين بالا مي زند و تيغ برنده اي را در پي حكم غيبي الهي بر گلوي فرزند مي نهد.
قرباني رمز فداكاري و از خودگذشتگي و دادن جان در راه محبوب و حد نهايي تسليم در برابر معبود است يعني همچنان كه خون اين قرباني را در راه تو اي خالق يكتا بي دريغ مي ريزم حاضرم بدون هرگونه تعقل در راه دفاع از حريم دين و اجراي فرامين آسماني تو از جان خود نيز بگذرم و خون خود را تقديم پيشگاه اقدست نمايم.

فرزند نيز بدون ترس و وحشت و با حالت تسليم مي گويد پدر به آنچه مامور گشته اي عمل كن كه من هم به خواست خدا از صبركنندگان خواهم بود و سرانجام ابراهيم با موفقيت كامل از اين امتحان بزرگ الهي سربلند بيرون آمده و به درجه اي از اخلاص و فداكاري در راه خدا مي رسد كه خداوند مي فرمايد: ذبح عظيمي فدايش كرديم.

لذا خداوند براي بزرگداشت اين خاطره توحيدي و اخلاص الهي مقرر فرموده هر سال در موسم حج در وادي مني توسط زوار بيت الله الحرام گوسفند، گاو و يا شتري ذبح گردد تا آن صحنه فوق العاده درخشان چون نوري براي هميشه در تاريخ انسانيت بدرخشد و خاطره ازخودگذشتگي آن دو بنده مخلص (ابراهيم و اسماعيل) سندي براي نمايش شرف و فضيلت آدميت باشد.

لذا مسلمين در روز عيد قربان موظفند با تشكيل مجامع عمومي و برگزاري نماز عيد و انشاي خطبه شركت عظيم و آسماني خود را در اين عيد مبارك به گوش جهانيان برسانند و رعب و ترس از اتحاد و همبستگي خود را در قلب دنياي استكبار و كفر و نفاق بيفكنند.

در روايت هاى مكررى نقل شده كه در روز عيد اضحى قربانى كنيد تا گرسنگان وبيچارگان از خوردن گوشت سير شوند؛ آنان كه روزها بلكه ماه ها توان تهيه گوشت براى خانواده خويش را ندارند، در اين روز فرخنده كه براى همگان عيد است و بسيار خجسته و مبارك است، خوشحال گردند و از خوردن گوشت حلال، بى منت، سير شوند.

و امروز روز "تكبير" است؛ تكبيرى گويا، كوبنده، محكم و بامحتوا، تكبيرى كه بازتابش كاخ ستمگران را به لرزه درآورد و قلب ستم ديدگان را شاد سازد؛ تكبيرى كه دشمنان را براى هميشه از ضربه زدن به اسلام، نوميد گردان.

برگرفته از سايت تبيان



یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 17:3 ::  نويسنده : صادق

زندگینامه  حضرت محمد (ص)نام: محمد بن عبد الله در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.كنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، كریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، یس، طه‏ و... .منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حكومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.تاریخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته‏اند.عام الفیل، همان سالى است كه ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مكه یورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاكت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.محل تولد: مكه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى).نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قریش) بن كنانة بن خزیمة بن مدركة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در كتاب‏هاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.مادر: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، كم‏نظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار كرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.مدت رسالت و زمامدارى: از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.تاریخ و سبب رحلت: دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى كه زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است كه پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مى‏فرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.محل دفن: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى) در همان خانه‏اى كه وفات یافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد. همسران:1. خدیجه بنت خویلد.
2. سوده بنت زمعه.
3. عایشه بنت ابى بكر.
4. امّ شریك بنت دودان.
5. حفصه بنت عمر.
6. ام حبیبه بنت ابى سفیان.
7. امّ سلمه بنت عاتكه.
8. زینب بنت جحش.
9. زینب بنت خزیمه.
10. میمونه بنت حارث.
11. جویریه بنت حارث.
12. صفیّه بنت حىّ بن اخطب
فرزندان: الف) پسران: 1. قاسم. او پیش از بعثت پیامبر اكرم(ص) تولد یافت. از این رو پیامبر(ص) را ابوالقاسم نامیدند.
2. عبدالله. این كودك چون پس از بعثت به دنیا آمده بود، وى را «طیّب» و «طاهر» مى‏گفتند.
3. ابراهیم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات یافت. عبدالله و قاسم از خدیجه كبرى (س) و ابراهیم از ماریه قبطیه متولد شدند. وهرسه آنان در سنین كودكى از دنیا رفتند.
ب) دختران:1. زینب (س). 2. رقیه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).دختران پیامبر اسلام (ص) همگى از حضرت خدیجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پیش از رحلت آن حضرت، از دنیا رفته بودند. تنها فرزندى كه از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرین دختر وى بود. این بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسان‏ها و مورد تقدیس و تكریم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطین و امّ الأئمة المعصومین(ع) است.گرچه پیامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خویش علاقه‏مند بود، اما در میان همسرانش بیش از همه، به خدیجه كبرى (س) و در میان فرزندانش بیش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف مى‏فرمود.  برگرفته شده از كتاب " خاندان عصمت علیهم السلام



یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 16:59 ::  نويسنده : صادق

هر پیامبری با معجزه نبوت و پیامبری خود را اثبات نموده است، خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله وسلم نیز از این قاعده مستثنی نبوده است، و در جاهای مختلف برای اثبات نبوت خود و اتمام حجت با مردمان معجزه ای آورده است؛ که بزرگترین و ماندگارترین آنها قرآن کریم است که در طول زمان حجتی بر پیامبری او بوده است!

به طور کلی معجزاتی که از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) ظاهر شد در چند مرحله ظاهر شده است:

نخست معجزاتی است که در بدو تولد ایشان رخ داد مانند فرو ریختن ایوان مدائن و تخت کسری و...
بخش دوم معجزاتی است که در هنگام کودکی تا زمان نبوت از آن حضرت ثبت شده است:
بخش سوم : معجزاتی است که از ابتدای بعثت تا پایان عمر شریف آن حضرت (صلّی الله علیه و آله) رخ داد
بخش چهارم : معجزاتی که بعد از وفات آن حضرت تجلی نمود.
که تعداد این معجزات را ۴۴۴۰ مورد عنوان کرده اند که به طور کلی در سه نوع معجزه می توان به آن اشاره کرد!

معجزات نوع اول

مـعـجـزاتـى اسـت كـه مـتـعلّق است به اجرام سماویّه مانند شقّ قمر و ردّ شمس ‍ و تظلیل غمام و نزول باران و نازل شدن مائده و طعامها و میوه ها براى آن حضرت از آسمان و غیر ذلك

معجزات نوع دوم

معجزاتى است كه از آن حضرت در جمادات و نباتات ظاهر شده مانند سلام كردن سـنـگ و درخـت بـر آن حـضـرت و حـركـت كـردن درخـت بـه امـر آن حـضـرت و تـسـبـیـح سـنـگـریـزه در دسـت آن حـضـرت و حـنـیـن جذع و شـمـشـیـر شـدن چـوب بـراى عـُكـّاشـه در بـَدْر و براى عـبـداللّه بـن جـَحـْش در اُحـُد و شـمـشـیـر شـدن بـرگ نـخـل بـراى ابـودُجـانـه بـه مـعـجزه آن حضرت و فرو رفتن دستهاى اسب سـُراقـه بـر زمـیـن در وقـتـى كـه بـه دنـبـال آن حـضـرت رفـت در اوّل هجرت و غیر ذلك

معجرات نوع سوم

مـعجزات آن حضرت است در زنده كردن مردگان و شفاى بیماران و معجزاتى كه از اعضاى شریفه آن حضرت به ظهور آمده مانند خوب شدن درد چشم امیرالمؤ منین علیه السـّلام بـه بـركـت آب دهـان مـبـارك آن حـضرت كه بر آن مالیده و زنده كردن آهوئى كه گوشت آن را میل فرموده و زنده كردن بزغاله مرد انصارى را كه آن حضرت را میهمان كرده بـود بـه آن و
حضرت محمد (ص)

تـكـلّم فـاطـمـه بـنت اَسَد ـ رضى اللّه عنهما ـ با آن حضرت در قبر و زنده كـردن آن حـضرت آن جوان انصارى را كه مادر كور پیرى داشت و شفا یافتن زخم سلمة بن الا كوع كه در خیبر یافته بود به بركت آن حضرت و ملتئم و خوب شدن دست بریده معاذ بن عفرا و پاى محمّد بن مسلمة و پاى عبداللّه عتیك و چشم قتاده كه از حدقه بیرون آمده بود به بركت آن حضرت و سیر كردن آن حضرت چندین هزار كس را از چند دانه خرما و سیراب كردن جماعتى را با اسبان و شترانشان از آبى كه از بین انگشتان مباركش جوشید الى غیر ذلك.(1)

شق القمر

در روایات مختلفى که در تواریخ شیعه و اهل سنت ازابن عباس و انس بن مالک و دیگران نقل شده عموما گفته‏اند:

این معجزه بنا بدرخواست جمعى از سران قریش و مشرکان مانندابو جهل و ولید بن مغیره و عاص بن وائل و دیگران انجام شد،بدین‏ترتیب که آنها در یکى از شبها که تمامى ماه در آسمان بود بنزدرسول خدا (صلّی الله علیه و آله) آمده و گفتند:اگر در ادعاى نبوت خود راستگو وصادق هستى دستور ده این ماه دو نیم شود!رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)

بدانها گفت:اگر من اینکار را بکنم ایمان خواهید آورد؟

گفتند: آرى، و آنحضرت از خداى خود درخواست این معجزه راکرد و ناگهان همگى دیدند که ماه دو نیم شد بطورى که کوه‏ حرا را در میان آن دیدند و سپس ماه به هم آمد و دو نیمه آن به هم‏چسبید و همانند اول گردید،و رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) دوبار فرمود: "اشهدوا،اشهدوا"یعنى گواه باشید و بنگرید!

مشرکین که این منظره را دیدند بجاى آنکه به آنحضرت‏ایمان آورند گفتند!"سحرنا محمد"محمد ما را جادو کرد،و یاآنکه گفتند:"سحر القمر،سحر القمر"ماه را جادو کرد!

برخى از آنها گفتند:اگر شما را جادو کرده مردم شهرهاى‏دیگر را که جادو نکرده!از آنها بپرسید،و چون از مسافران‏و مردم شهرهاى دیگر پرسیدند آنها نیز مشاهدات خود را در دو نیم‏شدن ماه بیان داشتند (3) .

و در پاره‏اى از روایات آمده که این ماجرا دو بار اتفاق افتادولى برخى از شارحین حدیث گفته‏اند:منظور از دو بار همان دوقسمت‏شدن ماه است نه اینکه این جریان دو بار اتفاق افتاده‏باشد. (4) و البته مجموع روایاتى که درباره این معجزه وارد شده حدود بیست روایت میشود که در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت‏مانند بحار الانوار و سیرة النبویة ابن کثیر و در المنثور سیوطى ودیگران نقل شده.

شق القمر در نگاه ناسا

سازمان فضانوردی " ناسا " به دو نیم شدن کره ی ماه و سپس پیوند خوردن این دو نیمه به یکدیگر پی برد. پایگاه اینترنتی روزنامه ی عربی " الوطن " چاپ آمریکا به نقل از یک محقق اردنی علوم فلکی در این زمینه نوشت: سفینه ی فضایی آمریکایی " کلمنتاین " که سالها در مدار کره ی ماه کار تحقیقاتی انجام می دهد به این نتیجه رسیده است که کره ی ماه صدها سال پیش به دو نیمه ی متساوی تقسیم شده و دوباره به یکدیگر متصل شدند. این محقق اردنی با ارسال گزارشی به ناسا آنان را نسبت به این موضوع مطلع ساخت که مسلمانان، این پدیده را متعلق به 1400 سال پیش می دانند و مرتبط به معجزه ای از پیامبر اکرم (ص) به نام " شق القمر" است. ناسا هیچ تفسیری برای کشف خود نیافته است. زیرا این اتفاق نادر تا کنون برای هیچ جرم آسمانی به وقوع نپیوسته است.(3)

1- منتهی الامال- مرحوم حاج شیخ عباس قمی
2- درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 3 صفحه 247 تالیف : رسولى محلاتى
3- روزنامه جمهوری اسلامی شماره 7608 تاریخ 23 مهر 1384 ص 5



چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, :: 19:43 ::  نويسنده : صادق

 

getty-649.jpg

ستاره‌شناسان اروپایی در دستاورد جدید خود از کشف نزدیکترین سیاره شبیه به زمین در اطراف منظومه شمسی خبر داده‌اند. سیاره «آلفا قنطورس Bb» در نزدیکترین سیستم ستاره‌یی به منظومه شمسی موسوم به آلفا قنطورس قرار داشته که فاصله آن با ما 3.4 سال نوری است.اگرچه سطح این سیاره با 2200 درجه به قدری داغ است که احتمالا سطح آن شبیه به گدازه مذاب باشد چرا که در فاصله بسیار نزدیکی از ستاره میزبان خود قرار داشته و مدار کامل آن تنها چند روز به طول می‌انجامد.ستاره‌شناسان همچنین کشف کرده‌اند که احتمالا سیارات دیگری در اطراف این ستاره موسوم به آلفا قنطورس B وجود داشته که به دلیل فاصله بیشتر ممکن است از آب و دیگر شرایط برای حیات برخوردار باشند.این امر بدین معنی است که در این منظومه ستاره‌یی احتمالا سیاره دارای شرایط مناسب در فاصله بسیار نزدیکتری از تصورات ستاره شناسان قرار داشته است.این سیستم به قدری نزدیک بوده که از برخی از مناطق جنوبی زمین می‌توان ستاره آلفا قنطورس B را بدون نیاز به تلسکوپ در آسمان مشاهده کرد. اما فاصله آن به قدری هست که سفر احتمالی به آن با فناوری امروزی دهها هزار سال به طول بیانجامد.این در حالی است که در حال حاضر دانشمندان به ناسا و سازمان فضایی اروپا برای ساخت یک موشک با قابلیت پرواز به سوی این سیستم برای بررسی نزدیکتر فشار وارد کرده‌اند.دانشمندان اروپایی و آمریکایی در حال رقابت برای شناسایی نزدیکترین و شبیه‌ترین سیارات فراخورشیدی هستند. تاکنون دانشمندان توانسته‌اند 842 مورد از آنها را شناسایی کنند اما تصور بر این است که تعداد آنها چندین میلیارد است.به گزارش ایسنا، این سیاره جدید بخشی از یک سیستم سه ستاره‌یی آلفا قنطورس A، B و یک ستاره دورتر پروکسیما قنطورس است. سیستم‌های دو یا چند ستاره‌یی در جهان بسیار رایجتر از سیستمهای تک ستاره‌یی مانند منظومه شمسی هستند.این سیاره از کوچکترین جرم در میان سیارات کشف شده تا کنون در خارج از منظومه شمسی برخوردار است. جرم این سیاره حدود 1.1 برابر اندازه زمین است که از نظر اندازه بسیار مشابه زمین است.این پژوهش در مجله نیچر منتشر شده است.



چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, :: 19:42 ::  نويسنده : صادق

بالن ته گرد

بالن ته صاف

آبفشان

?(پیست)

ارلن مایر

ارلن تصفیه و قیف بوخنر

بشر

استوانه مدرج

(مزور)

انواع سرد کننده

(مبرد)

پیپت مدرج

پیپت حبابدار

بورت

بالن حجمی

(بالن ژوژه)

 

 

 

 

قیف جدا کننده

بالن سه دهانه

چراغ بونزن

رابط سه راهی

(رابط تقطیر)

قیف بوخنر

قیف ساده

 

شیشه ساعت

ظرف تبخیر

بوته چینی

 

کاردک (اسپاتول)

 

 

 



در آگوست امسال، زندگي ديجيتال يكي از گزارشگران مجله اينترنتي Wired News هك و نابود شد. البته از بين رفتن ميزان قابل توجهي از اطلاعات شخصي، وحشتناك‌ترين اتفاقي نبود كه رخ داد؛ بلكه نكته وحشتناك اين اتفاق روش‌هايي است كه هكرها براي دسترسي به حساب‌هاي ديجيتال استفاده كرده‌اند.با سوء‌استفاده از مهندسي اجتماعي هوشمندانه، هكرها خود را به جاي مت هونان، گزارشگر مجله اينترنتي Wired News، جا زدند و موفق شدند از آمازون و پشتيبان مشتريان اپل كليد اطلاعات شخصي او را به دست آورند. هكرها با در دست داشتن اين اطلاعات حياتي به هونان اجازه ورود به حسابش در گوگل را ندادند، توييتر استريم او را مصادره كردند، كنترل شماره ID اپل هونان را به دست گرفتند و حافظه رايانه‌اش را پاك كردند.و اين يعني از بين بردن زندگي شخصي در يك چشم به هم زدن!اگر هكرها بخواهند زندگي شما را نابود كنند ـ چه با دزديدن هويت، چه مانند هونان با پاك‌كردن اطلاعاتتان ـ چقدر اين كار دشوار خواهد بود؟ پاسخ اين سوال اين است: اين كار ساده‌تر از آن است كه بتوانيد فكرش را بكنيد!

آيا شما يك هدف ساده براي هك‌شدن هستيد؟

نظرسنجي جديد Harris Interactive انجام شده روي مشتريان يك شركت مديريتي پسورد و اطلاعات شخصي نشان مي‌دهد كه بيشتر كاربران آنلاين نگرانند اطلاعات شخصي آنها مورد استفاده قرار بگيرد. 88 درصد از 2208 نفر شركت‌كننده اين نظرسنجي «تاحدودي نگران» اين مشكل بودند و 29 درصد نيز «بسيار نگران». در واقع، از هر پنج نفر سه نفر نگران بودند كه در معرض خطر هك‌شدن قرار بگيرند.جــــان هريســـون، مديـــر گـــروه Symantec Security and Response مي‌گويد مردم بايد نگران باشند و دليل اين نگراني را گسترش و رواج شبكه‌هاي اجتماعي، بايگاني‌هاي عمومي و نقض امنيت سطوح بالاي اطلاعات شخصي مي‌داند. در واقع، اطلاعات حساس توانايي بالايي براي به گردش درآمدن در اينترنت دارد.هريسون مي‌گويد: «هر قسمت از اطلاعات قطعه‌اي از يك پازل است. ما همه چيز را به يكباره منتشر نمي‌كنيم، اما آنها سرانجام به هم مي‌پيوندند. براي مثال، شايد شما فقط روز و ماه تولد خود را در اختيار فيسبوك بگذاريد و سال تولد را به اين شبكه ندهيد، اما پيدا‌كردن سالي كه شما از دبيرستان فارغ‌التحصيل شده‌ايد كار سختي نخواهد بود و اين دو اطلاعات كنار هم تكميل مي‌شود.»به عبارت ديگر، شايد شما فكر كنيد چيز زيادي را به اشتراك نگذاشته‌ايد ـ فقط يك مقداري اينجا و يك مقداري آنجا ـ اما براي يك هكر، شما در حال ساخت يك پروفايل كامل و قابل دسترس در اينترنت هستيد.

براحتي از خود محافظت كنيد: اگر شما به طور هدفمند از اينترنت استفاده مي‌كنيد ـ ايميل ارسال و عكس آپلود مي‌كنيد، زياد به شبكه‌هاي اجتماعي سر مي‌زنيد ـ پروفايل آنلاين شما به احتمال زياد در حال حاضر فضا را پر كرده است. حتي اگر شما به ميزان زياد هم آنلاين نباشيد، ذره‌اي از داده‌هاي شخصي شما ممكن است براي مشاهده آنلاين از طريق بايگاني‌هاي عمومي قابل دسترس باشد.حتما شما مي‌دانيد يك رمزعبور پنج كاراكتري براحتي هك مي‌شود و ممكن است شما از رمزهايي كه به مراتب نفوذپذيري كمتري دارد استفاده كنيد. اما شايد شما وقت كافي براي به خاطر سپردن يك تركيب پيچيده از اعداد و حروف نداشته باشيد. بنابراين در اينجا چند نكته امنيتي سريع و قابل اجرا را كه در كاهش امكان هك‌شدن شما موثر است، بيان مي‌كنيم.

نام خود را جستجو كنيد: قبل از هر نگراني به‌دست‌آوردن اين‌كه چه ميزان اطلاعات درباره شما به‌طور آنلاين وجود دارد، ايده خوبي است. پس جستجويي درباره خود انجام دهيد. نام خود را هم با كتيشن ـ"ـ و هم بدون آن، در گوگل بنويسيد و همراه با كلمه‌هاي كليدي مانند آدرس ايميلتان، شهري كه در آن زندگي مي‌كنيد، شغل‌تان، يا نام دبيرستان محل تحصيلتان جستجو كنيد. ببينيد چه چيزي پيدا مي‌كنيد. به دنبال اطلاعاتي كه براي كار هكرها مناسب است باشيد. آيا قطعات كافي از پازل اطلاعات شخصي شما وجود دارد تا با كنار هم قراردادن آنها زندگيتان در خطر هك قرار بگيرد؟ اگر اين طور است، شما به نكاتي نياز داريد تا با انجام دادن آنها امنيت شخصي‌تان را افزايش دهيد.

به جاي كلمه رمز از عبارت رمز استفاده كنيد: كلمه رمز يا همان پسورد يكي از موضوعات حساس در امنيت است. بهترين كلمه عبور توليد شده توسط رايانه تركيبي از حروف، اعداد و كاراكترهاي خاص (مانند علامت تعجب و علامت سوال) است. متاسفانه، به خاطر سپردن اين رشته الفبايي براي بيشتر افراد كار سختي است. اما هنوز بيشتر رمزهاي عبور از طريق روش‌هاي brute-force (خام و بي‌خردانه) هك مي‌شود ـ اين روش با محاسبه همه تركيبات ممكن كاراكترها، رمزها را هك مي‌كند ـ رمزهاي عبور طولاني‌تر با كاراكترهاي بيشتر امنيت بالاتري دارد؛ زيرا ديرتر كشف مي‌شود.براي مثال پردازشگر Core i7 اينتل براي كشف يك رمز عبور پنج كاراكتري فقط يك ساعت وقت نياز دارد، اما رمزگشايي يك رمز هفت كاراكتري بيش از ده روز طول مي‌كشد. به همين دليل است كه متخصصان امنيت توصيه مي‌كنند به جاي كلمه، از عبارت براي رمز عبور استفاده كنيد.

به‌روز باشيد: يكي از ساده‌ترين راه‌ها براي جلوگيري از اين‌گونه مزاحمت‌ها اين است كه مطمئن شويد هميشه آخرين نسخه از نرم‌افزارها روي رايانه‌تان در حال اجراست، بخصوص آخرين نسخه يك آنتي‌ويروس خوب.هريسون مي‌گويد: «دانلودهايDrive-by ـ دانلود نرم‌افزارهاي مخرب وقتي شما روي يك لينك مخرب كليك مي‌كند ـ اغلب از طريق باگ‌هاي موجود در نرم‌افزارها كار مي‌كند. اين باگ‌ها معمولا در نسخه‌هاي به‌روزرساني شده نرم‌افزارها برطرف مي‌شود، اما اگر شما هنوز از نسخه‌هاي قديمي يك نرم‌افزار استفاده مي‌كنيد نمي‌توانيد از خطر اين باگ‌ها در امان باشيد.»

اولويت‌بندي حساب‌ها (اكانت): مطمئنا به خاطر سپردن يك عبارت رمز پيچيده براي هريك از حساب‌هايي كه داريد كار سختي برايتان است. به گفته داگ مك لين(Doug McLean)، مدير ارشد بازاريابي محصول Global Threat Intelligence مك‌آفي، به طور ميانگين هر آمريكايي كه از خدمات آنلاين استفاده مي‌كند، بيش از يكصد حساب دارد كه اغلب مهم و حساس نيست.به جاي انتخاب يك رمز عبور مجزا براي هر حساب، فقط براي حساب‌هاي مهم و حساس‌تان مانند ايميل، حساب بانكي، شبكه‌هاي اجتماعي و ديگر حساب‌هايي كه شامل اطلاعات حساستان است، رمز عبور مجزا انتخاب كنيد. براي حساب‌هاي نسبتا بي‌اهميت، مانند حساب‌هاي عضويت در انجمن‌ها، بهتر است از رمز عبورها با ضريب امنيتي پايين و حتي قابل هك استفاده كنيد.همچنين مك‌لين توصيه مي‌كند كه يك «ايميل كم‌ارزش»، ايميلي براي حساب‌هايي كه چندان اهميتي ندارد، بسازيد. با اين ايميل شما مي‌توانيد براي ورود به انجمن‌ها، مسابقات آنلاين و خبرنامه‌ها استفاده كنيد. اگر اين ايميل مورد هك قرار گرفت، هكرها آدرس ايميل اصلي شما و رمز عبور آن را به دست نمي‌آورند.

هر راست نشايد گفت: درباره حساب‌هاي كم‌ارزش گفتيم، اين نكته را هم بايد بگوييم كه مراقب اطلاعاتي كه در اختيار اين وب‌سايت‌ها مي‌گذاريد باشيد. مطمئنا بانك شما نياز به آدرس خانه‌تان دارد، اما آيا براي عضويت در يك انجمن واقعا نياز به گفتن كدپستي يا تاريخ تولد كاملتان هست؟ اگر با يك اطلاعات محدود نمي‌توانيد عضو يك انجمن شويد، از عضويت در آن صرف‌نظر كنيد؛ زيرا احتمال اين‌كه اين انجمن در واقع دامي براي هك‌كردن اطلاعات شما باشد، زياد است.



چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, :: 19:24 ::  نويسنده : صادق

نمک طعام

سدیم کلرید یکی ازضروری ترین ترکیبات درغذای انسان و حیوان می باشد . ونیز زیاده روی درمصرف آن باعث اختلالاتی ازجمله فشار خون می گردد.یکی از مهمترین موادخام درصنایع شیمیایی  برای تهیه   Na2CO3 و  NaOH   و کلر می باشد.به عنوان نگهدارنده درصنایع غذایی  و برای ذوب کردن یخ وبرف کاربرد دارد .  بلورهای مکعبی شکل آن  دارای کئوردینانس هشت وجهی و هریک از دو یون +Na  و - Cl دارای شکل بلوری مکعبی تنگ چیده ( ccp ) و بدون آب تبلور است .

 

 

سدیم کلرید جامدی یونی٬ با  دمای ذوب  801 و دمای جوش 1439 وچگالی   17/2 g/cm3 می باشد.به میزان تقریبا 3% درآب دریا وجوددارد ودرصنعت ازآب دریا استخراج می گردد . NaCl خالص رابا عبوردادن گاز HCl  از درون NaOH  به دست می آورند.

گرمای تشکیل  Na Cl به حالت گاز مجموع انرژی یونش یک مول اتم های سدیم وانرژی یک مول الکترونخواهی اتم های کلر می باشد .

                مول /کیلو ژول        9/495           Na ( g )    -------->  Na+ ( g)  +  e   

               مول /کیلو ژول        325-            ( Cl ( g )   +   e   -------->    Cl- ( g  

              Na: [Ne] 3s1 + Cl: [Ne] 3s23p5 => Na+: [Ne]    +  Cl-: [Ne] 3s23p

 مول /کیلو ژول 9/170  

  همان طور که می بینید گرمای تشکیلNa Cl   به حالت گاز مثبت است .اما باید توجه داشت هنگامی که یون های سدیم وکلر گرد هم می آیند و بلورنمک طعام  را می سازند   گرمای زیادی آزاد می گردد. گرمای تشکیل Na Cl به حالت جامد 153/ 411-  می باشد . وباتوجه به این که درحالت مذاب رسانای الکتریسیته می باشد . این موضوع بیانگر آن است که این ماده یک جامد یونی است. با کلیک دراینجا شاهد فیلم جالبی درمورد واکنش بین سدیم وکلر  وتغییر آرایش اتم ها وتشکیل شبکه بلوری Na Cl خواهید بود .

منابع :

  شیمی فلزات : تالیف دکتر منصور عابدینی

فرهنگ شیمی : تالیف دیوید ویلیام آرتور شارپ

شیمی بانگرش کاربردی : تالیف اسمیت ٬ اسموت ٬  پرایس

شیمی پایه: تالیف مسترتن ٬  اسلاوینسکی  ٬ والفورد

 



پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 9:12 ::  نويسنده : صادق

اقراء باسم ربك الذي الخلق                خلق الانسان من علق

اقراء وربك الاكرم                               الذي علم بالقلم

محمد در حرا حالي چو حال انبياء دارد          كه جبريل امين رازي گران با مصطفي دارد

بخوان  نام خدايت را بنام آنكه خلقت كرد      تو را انسان و دنيا را بزرگي و جلا دارد

بخوان ناخوانده دفتر را،به نام خالق هستي   كه انسان آنچه داند از عطاي كبريا  دارد

درون غار مي آمد محمد روزها با خود           كنون راز شگفتي را محمد با خدا دارد

امين وحي مي گفتش محمد جامه را بردار    بسوي خلق روي آور كه با تو رازها دارد

بترسان و بشارت ده،ببخشاي و ترحم كن     تويي پيغمبر رحمت زمين ماه تو را دارد

محمد مزد خود را عترت و قرآن طلب مي كرد   هر آنكس اين دو را دارد بهشتي در خفا دارد



دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, :: 19:36 ::  نويسنده : صادق

اولويت بندي کارها امري است که از دو بخش تشکيل مي شود. قسمت اول : علاقه داريد به چه چيزهايي برسيد، و قسمت دوم: با چه سرعتي مي خواهيد به اهداف خود دست پيدا کنيد.  زماني که خواسته ها و زمان رسيدن به هر يک را مشخص نموديد، براي اولويت بندي کارها آماده شده و مي توانيد به اهدافتان دست                          با توجه به برنامه زمانبندي شده، سه نوع هدف به وجود مي آيد: اهداف مقطعي، مياني و دراز مدت. به عنوان مثال در اهداف مقطعي مي توانيد تصميم بگيريد که: تنها در عرض شش ماه مي خواهم از منسب مشاور مديريت به سمت مديريت ترفيع رتبه پيدا کنم. اما براي هدف دراز مدت تعيين کنيد که تا قبل از رسيدن به سن 32 سالگي قصد داريد سهمي از کارخانه اي که در حال حاضر در آن مشغول به کار هستيد را خريداري راه حل اين است که براي خود يک راه مستقيم براي رسيدن به اهداف پيدا کنيد و سپس زندگي خود را به سمت آن هدايت کنيد. پس از انجام زمانبندي بايد توجه خود را به طرح هايي که براي رسيدن به اهدافتان معين کرده ايد، معطوف اولويت اولويت بندي به اين معناست که شما ميزان اهميت کارهاي مختلف در راه رسيدن به موفقيت را مشخص کنيد. اگر مي خواهيد تا سن 32 سالگي سهامدار شرکت شويد بايد بيرون رفتن با دوست ها را تعطيل کنيد. تا زماني که عزم خود را جزم نکنيد، هيچ اتفاق خارق العاده اي در زندگيتان رخ نخواهد براي اولويت بندي مي بايست ابتدا ليستي از کارهايي که شما را از رسيدن به موفقيت باز مي دارند ، تهيه کنيد. اين کار به شما کمک مي کند که امور بي ارزش را از برنامه خود حذف کنيد و بازده بيشتري داشته بعد از تهيه ليست اول بايد فهرستي از اولويت هايي که انجام انها ضروري است تهيه کنيد. ارجحيت را به ترتيب از روي اهداف مقطعي، مياني و بلند مدت پايه ريزي کنيد. سپس ليست ديگري به نسبت مهمترين به کم اهميت ترين تهيه انجام اين کار ديد روشني از کارهايي که مي خواهيد انجام دهيد، چگونگي، و زمان انجام هر يک را برايتان فراهم مي آورد. به خاطر داشته باشيد: عدم موفقيت در برنامه ريزي يعني برنامه ريزي براي شکست. به همين دليل براي برنامه ريزي وقت صرف کنيد و در دنياي امروزي هيچ کاري را به اميد و شانس و اقبال زندگي مخلوط پيچيده اي از مسائل مختلف است. ما کار مي کنيم، بازي مي کنيم، وقتمان را با دوستان و اقوام مي گذرانيم، به مسافرت مي رويم و هزار و يک کار ديگر انجام مي دهيم که هيچ ارتباطي به زندگي شغليمان بين اولويت هاي خود تعادل                                               زماني که در حال تهيه ليست اولويت هاي خود هستيد، همزمان فهرست ديگري از کارهايي که برايتان اولويتي ندارند نيز تهيه کنيد. به عبارت ديگر کارهاي ديگري که مربوط به حيطه کاري نمي شود، اما انجام آنها براي شما مهم است را نيز بر روي کاغذ بياوريد. شايد قصد داشته باشيد که ازدواج کنيد و صاحب فرزند شويد، و يا به مسافرت يکساله به دور دنيا اين اولويت هاي خارجي بر روي موفقيت شما تاثير مي گذارند. برخي افراد فقط به شغلشان توجه مي کنند. براي اين دسته از افراد تهيه ليست، کار آساني است؛ چون زندگي آنها در شغلشان خلاصه مي شود. اما سايرين اهدافي دارند که به حرفه هايشان ارتباطي پبدا نمي مهمترين نکته اي که بايد در نظر بگيريد اين است که زندگي کوتاه بوده و شما بايد تا آنجا که مي توانيد به بهترين نحو از وقت خود استفاده کنيد. بنابراين اگر همنشيني با دوستان تنها تلف کردن وقت است و هيچ کمکي به شما در راه رسيدن به آرزوهايتان نمي کند، پس هيچ دليلي وجود ندارد که شما به مهماني آنها برويد. اما اگر مي بينيد که رفتن به جمع آنها به نوعي مسير شما را هموار تر ساخته و منافعي را برايتان در بر دارد، پس ما به شما پيشنهاد مي کنيم که دعوت آنها را قبول تهيه ليست از اين جهت اهميت دارد که شما را قادر مي سازد بين اهداف مختلفتان تعادل برقرار مي کند و تلاشتان در انجام هر کار به اندازه باشد. همه اين امور دست به دست هم مي دهند و شما را به اهدافتان نزديک مي بهاي هر چيز را بايد زماني که نوبت به موفقيت مي رسد بايد توجه داشت که هر چيز يک قيمتي دارد و اگر مي خواهيد به آن برسيد بايد بهاي آنرا بپردازيد. عبارت " طرف مثل رييس ها مياد سر کار" به گوشتان نخورده. منظور کسي است که صبح ها دير در محل کار خود حاضر ميشود و بعد از ظهرها هم اولين نفري است که خارج مي شود.                                                            اما حقيقت اين است که افرادي که در مراتب بالا، مشغول به کار هستند معمولا ساعات بيشتري نسبت به سايرين کار مي کنند چون کارهاي مهمتري انجام مي دهند و يک اشتباه کوچک مي تواند به سادگي عملکر کل مجموعه را تحت الشعاع قرار اگر واقعا مي خواهيد موفق باشيد، بايد فداکاري کنيد و خيلي چيزها را قرباني کنيد تا به هدف نهاييتان دست يابيد. اين مطلب را به خوبي براي خودتان جا بيندازيد: ليست اولويت ها شغلي هميشه مهمتر از ليست کارهاي شخصي اما توجه کنيد: اولويت ها قابل تغيير هستند. شايد تا نيمه هاي راه رفته باشيد و نگهان متوجه شويد که راه نادرست را انتخاب کرده ايد، البته اشکال از راه نيست شايد فقط مناسب حال شما نبوده. اگر چنين اتفاقي روي داد، از تغيير مسير ابايي نداشته باشيد. با آغوش باز از تجربه هاي جديد استقبال کنيد .

 

  [ رحمان قربانعلی نژاد ]

 



شنبه 15 مهر 1391برچسب:, :: 19:10 ::  نويسنده : صادق

مجموعه خلیج فارس باحدود 500,000 متر مربع زیربنا در موقعیت حاشیه ای نسبت به شهر شیراز و در جوار شهرک های اقماری همچون شهر صدرا ، گلستان ، شهید بهشتی ، حافظ ، گویم ، دوکوهک و بزین قرار میگیرد ، که امکان هرگونه برنامه ریزی ترافیکی و شهری را با توجه به زمینهای اطراف دارا می باشد .
یش از 2500 واحد تجاری با امکانات رفاهی
مساحت زیربنای مجموعه تجاری حدود 450000 مترمربع
- هاپرمارکت به مساحت 12000 متر مربع با دسترسی رامپ و پله برقی
- شهربازی به مساحت 28800 متر مربع شامل سالن بولینگ ، بیلیارد و مدرنترین وسایل بازی و سرگرمی
- نمازخانه ، اورژانس ، رستوران ، کافی شاپ
- سینما شامل 6 سالن 150 نفره مدرن بر اساس آخرین متدهای پخش صوت (دالبی دیجیتال) با مساحتی حدود 6000 متر مربع و یک سالن سینمای 150 نفره (تئاتر 4بعدی)
- شهربازی روباز به مساحت 37000 متر مربع مجهز به مدرنترین وسایل با استانداردهای جهانی ازقبیل ROLLER CASTER ، GRAVITY و SKYFLYER میباشد .
- پارکینگ سرپوشیده با گنجایش 5500 دستگاه ماشین با ورودیها و خروجیهای متعدد





ادامه مطلب ...


دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, :: 18:15 ::  نويسنده : صادق

 

اسم تمام قاره‌ها با همان حرفي كه آغاز شده است پايان ميابد


 

غير ممکن است که بتواني با چشمان باز، عطسه کني!


 

تمامی خرسهای قطبی چپ دست هستند!


 

حلزونها می‌توانند سه سال بخوابند

گوش و بینی در تمام طول عمر رشد می‌کنند.

 

در جهان به ۶۰۰۰ زبان تکلم میشود.

 

هر قاره ، شهری به نام «رم» دارد.



درباره وبلاگ


به وبلاگ خوش آمدید از حسن انتخاب شما کمال تشکر راداریم لطفا نظرات و پیشنهادات خودتان را بنویسید. با تشکر
١فرهنگي تغييرات وتکنولوژي-ديني
تبریک سال نو خداوند کدام گناه‌ها را نمی‌بخشد؟ اطلاعات نماز اطلاعات عمومی دینی میلاد امام حسن مجتبی (ع) بر مسلمین مبارکباد تبریک میلاد باسعادت حضرت محمد(ص9 و امام صادق (ع) داستان شیطان و مرد نماز گزار دانستنی های جالب و مفید از بین بردن بوی سیر و رفع بوی پیاز از دهان... اعمال ماه ذی القعده حلول ماه رمضان را پیشاپیش تبریک می گویم نكته‌های خواندنی درباره حضرت زهرا(سلام الله علیها) آغاز کار با نام خدا معنی ایمان ازدیدگاه امام علی (ع) روغن نارگیل چه خواصی دارد ورمی کمپوست چیست ؟ زندگی نامه شهید مسلم فشایی به همراه وصیت نامه اش تفسیر سوره یس دانستنیهای جالب و عجیب علمی!!! معجزه‏اى از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عوامل مؤثر بر سلامت نظام اداري و رشد ارزش‌هاي اخلاقي در آن امید بخش‌ترین آیه قرآن کریم از زبان رسول اکرم(ص) نقش فرهنگ در پيشبرد اهداف استراتژيك سازما نها فرا رسیدن سال 1395را پیشاپیش تبریک می گویم فرهنگ و استراتژي یک دنیا شگفتى در یک پرنده كوچک ویژگی خاص «آیة‌الکرسی» فرهنگ سازماني از نقطه نظر رابرت كويين پیشاپیش شب یلداتان مبارک اسرار آفرينش در قرآن-قسمت نخست اربعين امام حسين عليه السلام چگونه عمر لپ تاپ مان را افزایش دهیم؟ رنگ شناسی در معماری فرارسيدن مام محرم ايام سوگواری سرور آزادگان جهان امام حسين (ع) را تسليت می گوييم پیشاپیش عید غدیر خم بر همه مسلمانان مبارک عيد قربان؛ روز ذبح نفس با تيغ تقوا لقب قائم علیه السّلام چرا بعضی از ویروس ها از دید ویروس کش پنهان می مانند ؟ از قلب ویندوز خود نسخه ی پشتیبان تهیه کنید پیشاپیش عید فطر را تبریکی گوییم عید مبارک باد مدیریت اسلایدهای چندبخشی در پاورپورینت 12 برند گرانقیمت خودروسازی جهان 25 مکان برتر گردشگری دنیا حلول ماه مبارک رمضان بر شما مبارک باد تصاویری زیبا از طبیعت روستای شیخ مصطفی سرولایت در آبشار یخی آبنیک+تصاویر
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی وآموزشی وگردشگری و آدرس nnjj.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان